نخستین مسأله ای که هر نظام سیاسی با آن مواجه می شود، ایجاد ثبات سیاسی و امنیت عمومی است تا هم خود نظام حفظ شود و هم زمینه برای زندگی شهروندان، خدماترسانی و رشد و توسعه فراهم آید. بر اساس روایات اسلامی، تأمين نظم و امنيت سراسري در جامعه را مي توان اولین ويژگي عصر ظهور برشمرد. امام باقر(ع) در توصيف نماد امنيت در حكومت جهاني حضرت حجت(عج) مي فرمايد:
و تخرج العجوزه الضعيفه من المشرق تريد المغرب لا يؤذيها أحد؛
پيرزني ناتوان از شرق به قصد غرب راه مي افتد و هيچكس به او آزار نمي رساند.
موضوع مورد اشاره امام، بيانگر استحكام، پايداري و گستره وسيع و فراگير امنيت و آرامش در جامعه جهاني تحت حاكميت اسلام به قيادت بقیه الله الاعظم(عج) و نشان دهنده کارآیی حاکمیت اسلام در ایجاد نخستین و اساسی ترین شرط زندگی اجتماعی است.
مقوله ثبات و امنيت در دوره جهاني شدن ضمن اينكه از اهميت بالا و ابعاد گوناگون برخوردار است، بسيار شكننده بوده و تأمين آن با ساز و كارهاي موجود ناممكن به نظر مي رسد. گذشته از اين كه برخي قدرت هاي اقتصادي سياسي دنيا، حيات و بقای خود را در گرو گسترش ناامني، حداقل در ديگر مناطق جهان مي دانند، درهم تنيدگي امور سياسي، اقتصادي، فرهنگي و زيست محيطي موجب شده است كه تأمين امنيت، بسيار مشكل، به شدت ناپايدار، نامطمئن و آسيبپذير باشد. كوچك ترين تنش سياسي مي تواند به سقوط بازارهاي بورس، نفت، ارز و در نهايت، به پیدایش بحران هاي مالي سياسي منجر شود. از همين رو، نظم حاكم جهاني حتي از ديد مدافعان جهاني شدن از تأمين امنيت پايدار عاجز است و از ديد منتقدان جهاني شدن، موجب ناپايداري امنيت گرديده است كه در قالب ملي گرايي افراطي، نژادپرستي، تروريسم، جنگ هاي داخلي و غيره ظاهر مي شود. خود اینگونه نظام ها نیز استحکام و ثبات لازم را ندارند.