دعاهای سفارش شده برای رجعت
در پرتو قرآن و روايات و عقل مشخص و مؤکد است که «رجعت يک واقعيت ترديدناپذير قرآني و اسلامي و عقلي است.» و حال اینکه چه کساني رجعت خواهند کرد؟
منظور از رجعت عبارت است از:
1- بازگشت امامان معصوم عليهم السلام به دنيا، به اراده ي حکيمانه ي خدا.
2- زنده شدن برخي از مردگان به اراده ي خدا و خروج آنان از قبر به هنگامه ي ظهور امام مهدي عليه السلام.
در این زمینه امام صادق عليه السلام فرمود:
«... ان الرجعة ليست بعامة و هي خاصة، لا يرجع الي الدنيا الا من محض الايمان محضا، أو محض الکفر محضا.» [1] .
رجعت براي همهي مردم نيست، بلکه براي گروه هايي خاص است: مؤمنان خالص و کافران محض.
همچنین مفضل آورده است که در حضور امام صادق عليه السلام از قائم آل محمد صلي الله عليه و اله و سلم و اصحاب او که در انتظارش از دنيا مي روند سخن به ميان آمد، آن حضرت فرمود:
«اذ قام اتي المؤمن في قبره، فيقال له: يا هذا! انه قد ظهر صاحبک، فان تشأ أن تلحق به فالحق و ان تشأ أن تقيم في کرامة ربک فأقم.» [2] .
هنگامي که قائم قيام کند فرستاده اي کنار قبر مؤمن مي آيد و به او ميگويد: «هان اي بندهي خدا! امام تو قيام کرده است. اگر مي خواهي به او بپيوندي بپا خيز و اگر نمي خواهي و بر آن هستي که همچنان در جوار رحمت پروردگارت اقامت گزيني، همينجا اقامت کن.»
و نيز امامان اهل بيت عليهم السلام شيعيان خويش را دستور به دعا و نيايش به بارگاه خدا مي داند تا از خدا بخواهند که آنان را پس از ظهور حضرت مهدي عليه السلام به دنيا بازگشت دهد، تا آن روزگار مبارک و پرشکوه حکومت او را درک نمايند.
آنان به پيروان خويش دعاهاي ارزنده و پرمحتوايي را براي اين خواستهي مخصوص مي آموختند؛ از جمله امام صادق عليهالسلام در دعاي عهد ميفرمايد:
«... اللهم ان حال بيني و بينه (أي الامام المهدي) الموت - الذي جعلته علي عبادک حتما مقضيا - فأخرجني من قبري مؤتزرا کفني، شاهرا سيفي، مجردا قناتي! ملبيا دعوة الداعي....» [3] .
بارخدايا! اگر ميان من و او، قانون مرگ که آن را بر بندگانت مقرر داشتي حائل شد، مرا از قبرم بيرون آور در حالي که کفن خود را بر کمر بسته و با شمشير از نيام کشيده و نيز، برافراشته در شهر و بيابان لبيکگوي او باشم.
و نيز در زيارت حضرت هادي و حضرت عسکري عليهم السلام است که «... و ان حال بيني و بين لقائه الموت الذي جعلته علي عبادک حتما و أقدرت به علي خليقتک رغما - فابعثني عند خروجه ظاهرا من حفرتي، مؤتزرا کفني - حتي أجاهد بين يديه، في الصف الذي أثنيت علي أهله في کتابک، فقلت: «کأنهم بنيان مرصوص.» [4] .
اللهم! اني ادين بالرجعة، بين يدي صاحب هذه البقعة....» [5]
و اگر ميان من و امام مهدي عليه السلام و ظهور و ديدارش، قانون مرگ که آن را به صورت يک اصل تخلف ناپذير طبيعي بر بندگان مقرر و برخلاف ميلشان بر آنها مسلط ساختي، حائل شد از بارگاهت مي خواهم که مرا به هنگام ظهور او از آرامگاهم در حالي که کفن خويش را بر شانه و کمر، بسته ام برانگيزي، تا پيشا روي ياران آن حضرت جهاد کنم و از طلايه داران سپاهي باشم که آنان را در کتاب آسماني ات ستودي و همانند ديواري خواندي که اجزايش را با سرب به هم پيوند داده باشند، مي جنگند.
بارخدايا! من در برابر صاحب اين قبر مقدس و مکان پرشکوه، به عقيدهي رجعت ملتزم مي شوم.
همچنین در زيارت امام مهدي عليه السلام مي خوانيم که «... و ان أدرکني الموت قبل ظهورک، فأتوسل بک الي الله سبحانه أن يصلي علي محمد و آل محمد و أن يجعل لي کرة في ظهورک و رجعة في أيامک....»
سالار من! اگر مرگ، پيش از ظهور شما، مرا دريابد به شما توسل جسته و شما را به بارگاه خدا مي برم که بر محمد و خاندانش درود فرستد. و بار ديگر ما را در عصر ظهور و حکومت عادلانه و شکوهبار شما به دنيا بازگشت دهد....
پی نوشت:
1- بحارالانوار، ج 53، ص 39 و منتخب البصائر، ص 24
2- حق اليقين شبر، ج 2، ص 14 و بحارالانوار، ج 53، ص 91
3-بحارالانوار، ج 53، ص 96
4- سوره صف، آيه 4
5- بحارالانوار، ج 102، ص 103