امام صادق علیه السلام به مفضل می فرماید: ای مفضل تفکر کند در خلقت عجیبی که حق تعالی بهائم را بر آن خلق گردانیده که در هنگام مردن جثه خود را از مردم پنهان می کند. و اگر این نباشد پس کجاست مردار وحشیان و درندگان و مرغان و غیر اینها که هیچ یک به نظر نمی آید. تعداد آنها اندک نیست که برای کمی پنهان باشد بلکه اگر کسی گوید که از آدمی زیاده اند راست گفته، نمی بینی در صحراها و کوه ها و گله های آهو و گوران و گاو کوهی و بز وحشی و غیر اینها از وحشیان و اصناف درندگان از شیر و پلنگ و گرگ و کفتار و غیر اینها و انواع حشرات زیر زمین و روی زمین و فوج های پرندگان از کلاغ و کلنگ [پرنده ای بزرگتر از لک لک] و کبوتر و اردک و غاز و مرغان شکاری و از جمیع اینها مرده و جیفه [لاشه] نمی یابی مگر نادری که صیادی شکار کند و یا درنده آن را هلاک کند؟
هر یک از این حیوانات چون آثار مرگ در خود احساس کردند، در مواضع پنهان مخفی می شوند و در آنجا می میرند اگر چنین نبود باید صحراها مملو از جیفه آنها باشد تا آنکه هوا را متعفن گرداند و طاعون ها و بیماری ها به سبب آن در میان مردم بهم رسد.
پس نظر کن که دفن کردن مردگان که فرزند آدم در اول عالم؛ در قصه کشتن قابیل و هابیل و پیدا شدن دو مرغی که یکی دیگری را کشت و در خاک پنهان کرد؛ آموختند حق تعالی چگونه آن را طبیعی حیوانات گردانیده تا مردم از مفسده ی جیفه ی ایشان نجات یابند.
راز هوش حیواناتی چون بز کوهی، روباه، و دلفین
امام صادق علیه السلام به مفضل می فرماید: ای مفضل! در هوش حیوانات اندیشه کن و بنگر که خداوند جل و اعلا چگونه از سر لطف و رحمت و برای آنکه حیوانات بی عقل و اندیشه از نعمتی محروم نگردند در سرشت آنها هوش و کیاست نهاد؟
نوعی بز نر کوهی از مارها تغذیه می کند بر اثر آن، تشنگی سختی می یابد. از هراس آنکه مبادا سم در جانش منتشر شود و او را هلاک گرداند، بر کرانه آب می ایستد، بسیار ناله می زند و صدا می کند ولی ذره ای از آن نمی نوشد؛ زیرا اگر بنوشد بزودی هلاک می گردد.
بنگر که سرشت این حیوان چگونه آفریده شده که از هراس زیان نوشیدن آب، آن تشنگی شدید را بر خود هموار می سازد؟ براستی که حتی انسان اندیشمند و عاقل نیز غالباً در چنین زمانی تحمل و خویشتن داری نمی تواند.
«روباه» نیز هنگامی که گرسنگی شدید بر او غالب می آید، به پشت می خوابد. شکمش را باد می کند تا پرنده ای مرده اش بپندارد. وقتی که بر آن نشست روباه بر آن می جهد، به چنگش می آورد و آن را می خورد. جز آن کسی که اینگونه و از راه این حیله متکفل روزی روباه شده چه کسی روباه بی عقل و اندیشه را بر این نیرنگ یاری داده است؟
همچنین از آنجا که روباه از آن صولت و قدرت و توان حمله وری دیگر درندگان برخوردار نیست به او هوش و ذکاوت داده شده تا از راه نیرنگ و فریب زندگی کند.
«دلفین» هم که پرنده شکار می کند، هنگامی که در میان آب است، نیرنگ او برای شکار اینگونه است: یک ماهی را می گیرد، می کشد و آن را بر روی آب می نهد تا بر آب بماند. آنگاه در زیر آن مخفی می شود. آب را حرکت می دهد تا از بیرون آب پیدا نباشد وقتی که پرنده بر ماهی نشست حمله می برد و آن را فرا چنگ می آورد.