به بيان اينكه: احسان و صله به دو امر حاصل مىشود:
يكى: منفعت رساندن به ديگرى.
دوم: دفع زيان از غير، و اين هر دو با دعا كردن حاصل مىگردد.
چون از منافع بزرگ و ارزشمند، احترام است، و بدون ترديد دعا كردن نوعى احترام است، مچنين قبلاً گذشت كه دعا براى تعجيل ظهور حضرت صاحب الزمان ارواحنا له الفداء با شروطى كه مقرّر شده، سبب جلو افتادن آن است و با آن، همهگونه خير و بركت آشكار مىگردد و همه ضررها از بين مىرود.
و نيز از جمله آثار دعا مسرّت و خرسندى كسى است كه برايش دعا مىشود، و سرور آن حضرت خود منفعتى عظيم است . و ديگر اينكه: دانستيم دعا در جلو افتادن ظهور حضرت قائم ارواحنا له الفداء تأثير دارد، و با ظهورش از خود و شيعيانش غم و اندوه برطرف مىشود و همّ و غم و سختى و مشقّت دور مىگردد، بلكه خود دعا در دفع همّ و غم مؤثر مىباشد . و از دلايل اينكه اعانت و احترام به زبان از مصاديق صله و احسان است، روايتى است كه در مجلّد يازدهم بحار مسنداً از جابر از حضرت ابوجعفر باقرعليه السلام آمده كه گفت: بر آن حضرت داخل شدم و نيازمندىام را شكايت كردم.
حضرت فرمود: اى جابر نزد ما درهمى نيست، ديرى نگذشت كه كميت بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت: فدايت شوم اگر اجازه دهيد قصيدهاى برايتان بخوانم؟ فرمود: بخوان. كميت قصيدهاى خواند. حضرت فرمود: اى جوان! از آن اتاق بدرهاى بيرون بياور به كميت بده . سپس كميت عرضه داشت: فدايت شوم! اگر بخواهيد اجازه دهيد سومين قصيده را بخوانم؟ فرمود: بخوان.
بعد از خواندن كميت، امام فرمود: اى جوان! از آن اتاق بدرهاى بيرون آور به كميت بده، جابر گويد: پس بدرهاى بيرون آورد و به كميت داد. كميت گفت: فدايت شوم، به خدا قسم! من شما را به خاطر دنيا دوست نمىدارم و از اين اشعار جز صله رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم و حقوقى كه خداوند بر من قرار داده چيزى نخواستم. گويد: حضرت باقرعليه السلام براى او دعا كرد سپس فرمود: اى جوان اين بدرهها را به جاى خود بازگردان. جابر گويد: در دلم گفتم: به من فرمود: درهمى ندارم. و براى كميت سى هزار درهم امر فرمود! گويد: آنگاه كميت برخاست و رفت.
به آن حضرت عرض كردم: فدايت شوم! فرمودى: نزد من درهمى نيست با اين حال براى كميت سى هزار درهم امر كردى؟ فرمود: اى جابر! برخيز و به آن اتاق برو. جابر گفت: برخاستم و به آن اتاق رفتم هيچ اثرى از آن درهمها نيافتم، به خدمت آن حضرت برگشتم. فرمود: اى جابر! آنچه از شما مخفى داشتهايم بيش از آن است كه براى شما آشكار كردهايم. سپس برخاست، دستم را گرفت و به آن اتاق برد و با پايش به زمين زد ناگاه چيزى شبيه گردن شتر از طلا بيرون آمد.
سپس فرمود: اى جابر! اين را بنگر و به كسى - جز افراد مورد اطمينان از برادرانت - مگوى، خداوند بر آنچه بخواهيم ما را توانا ساخته، و اگر بخواهيم زمين را برانيم اين كار را مىكنيم. [1]
وجه دلالت اين حديث اينكه: كميت مدح با زبان را صله پيغمبرصلى الله عليه وآله وسلم دانست و امام نيز اين معنى را امضا و تصديق كرد.
دعا براى امامعليه السلام نيز همينطور است زيرا كه آن نيز احسان و احترام است.