اسم اصلى حضرت
نام اصلى حضرت" م ح م د"است. نامى كه پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم براى ايشان گذارده و فرمود:مهدى از فرزندان من است. اسم او اسم من وكنيه او كنيه من است . [1] در اين كه آيا مى توان به نام اصلى حضرت، تصريح كرد يا نه در ميان علماى شيعه اختلاف نظر است. و اما ياد كردن نام شريف معهود آن حضرت بر چند گونه متصور است:
1. ياد كردن آن در كتاب ها، كه در جايز بودنش ترديد نيست، زيرا دلايل منع، شامل آن نمى شود و نيز شيوه علماى صالح وعامل از زمان كلينى تاكنون بر اين بوده كه نام آن حضرت را در كتاب هاى خود ذكر كرده اند بدون اين كه كسى بر آنان اعتراض نمايد.
2. يادكردن نام آن حضرت با اشاره و كنايه، مانند اين كه گفته شود: اسم او، اسم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است وكنيه اش، كنيه آن حضرت مى باشد اين نيز جايز است، به همان دلايلى كه در گونه اول گذشت. به اضافه روايات متعددى از طرق شيعه و سني از پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم كه در آن ها تصريح فرموده است: مهدى از فرزندان من است. نام او نام من و كنيه اش كنيه من مى باشد. [2]
گفتنى است كه جايز بودن در اين دو مورد مذكور، به غير حال ترس اختصاص دارد، زيرا ترس از جمله عناوين عارضى است كه مايه حرام شدن هر جايزى مي گردد.
3. يادكردن آن حضرت در دعا و مناجات كه ظاهراً در اين مورد نيز جايز است.
4. ياد كردن آن حضرت در مجامع و غيره به طور سرى و به عنوان درد دل، كه در اين صورت نيز جايز است، زيرا دلايل منع از اين قسم منصرف است، پس اصل جواز و دلايل جواز، بدون معارض باقى مى مانند. ضمن اين كه در روايت نبوى آمده:اوست كسى كه نامش به طور آشكارا پيش از قيامش نبرد مگر كافر به او. [3]
5. يادكردن اين اسم شريف در مواقع ترس، مانند: محافل و مجالس دشمنان دين كه تقيه با آنان واجب است. در حرمت اين نوع هيچ اختلافى وجود ندارد، چنان كه در روايات متعددى بر اين حرمت، تصريح شده است.
6.يادكردن نام آن حضرت در مجالس و مجامعى كه ترس و تقيه اى در آن ها نباشد. اين مورد است كه معركه آراء و جاى بحث و گفتگو است .بعضى مي گويند: اخبارگوناگونى در دست است كه دلالت بر حرمت اين نوع دارد.از جمله روايات، اين است كه امام هادى علیه السلام فرموده: جانشين بعد از من، پسرم حسن است، پس چگونه خواهيد بود در جانشين پس از جانشين من راوى مي گويد: عرض كردم: خداوند مرا فداى شما گرداند، چرا؟ فرمود: زيرا شما شخص او را نمى بينيد و بردن نامش براى شما روا نيست گفتم: پس چگونه او را ياد كنيم فرمود: بگوييد حجت آل محمد علیه السلام [4]
نيز در توقيع آن حضرت است كه:ملعون است ملعون است كسى كه در محفلى از مردم، اسم مرا ببرد.[5]
عده اي مي گويند: منظور از حرمت بردن اسمِ صريح امام،در مورد تقيه است. زيرا رواياتى داريم كه به جهت جايز دانستن ذكر نام آن امام، در مقابل روايات حرمت قرار دارند، و تنها راه جمع بين روايات حرمت و جواز همين است. و دلايل ديگرى هم مى آورند كه منطقى مى نمايد. در اين رابطه عالم بزرگ تشيع، على بن عيسى اربلى مي گويد: فتواى من اين است كه منع تلفظ به نام مهدى ارواحنا له الفداء از روى تقيه بوده است، ولى اكنون اشكال ندارد. [6] همانگونه كه محدث كبير شيخ حر عاملى در وسايل الشيعه اختياركرده است .پس ذكر نام شريف حضرت مهدى ارواحنا له الفداء كه عبارت از امام محمد فرزند امام حسن عسكرى علیه السلام مى باشد، در امثال زمان ما كه تقيه لازم نيست، جايز است. [7] البته با توجه به فتواى علماى بزرگى به حرمت مسأله، جاى احتياط است و اصولا از مسائل فقهى و اجتهادى محل اختلاف مى باشد
منصور
اسم آن حضرت است، دركتاب ديد براهمه. در تفسير آيه شريفه ... ومَن قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا فلا يسرف في القتل انه کان منصورا [8]
امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند مهدى را منصور ناميده است، چنان چه ناميده شده است احمد، به محمد و محمود و ناميده شده است عيسى، به مسيح علیه السلام [9]
در يكى از بخش هاى زيارت عاشورا آمده است:ان يرزقني طلب ثارك مع امام منصور من اهل بيت محمد
مقصود از منصور، امام زمان ارواحنا له الفداء است و علت اين كه او را منصور ناميده اند، اين است كه ايشان در طلب خون جدشان يارى مى شوند محمد بن مسلم مى گويد: شنيدم ابا جعفر فرمود: قائم ما منصور به رعب و مويَد به نصر است .[10]
در دعاى ندبه هم مى خوانيم: "اين المنصورُ على مَن اعتدى عليه ".[11]
اصل
از اسامى حضرت مهدي ارواحنا له الفداء است. دركتب رجاليه آمده كه مراد از "اصل "امام است يعنى مقصودِ اصلى اند از خلقت جميع عوالم علويه وسفليَه [12]
پرويز
اسم آن حضرت است دركتاب برزين از رفرس، چنان چه دركتاب ذخيرة الالباب ذكر شده است. [13]
عبدالله
اسم مبارك حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:اسم مهدى، احمد و عبدالله و مهدى ارواحنا له الفداء است [14]
غيب
از نام هاى حضرت مهدى است كه در قرآن ذكر شده است.
روايت شده است از حضرت صادق علیه السلام كه فرمودند: در آيه شريفه، هُدىَ للمتقين الذين يومنونَ بالغيب [15]
متقين شيعيان على بن ابى طالب علیه السلام هستند، و اما غيب، او غايب است و شاهد بر اين، قول خداوند تبارك و تعالى است كه فرمود: مى گويند چرا فرو فرستاده نشده براى او آيتى از پروردگارش پس بگو نيست غيب، مگر خداى را. پس منتظر باشيد به درستى كه من با شما از منتظرانم [16] يعنى بر آمدن آن غيب از آيات خداوندى است [17] در تفسير آيه شريفه الذين يومنون با لغيب ، آمده است كه غيب سه روز است: روز رجعت، روز قيامت و روز قيام قائم ارواحنا له الفداء [18]
بهرام
اسم حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است دركتاب ايستاع چنان چه در"ذخيرة الالباب"ذكر شده است.[19]
عصر
از اسامى آن حضرت است و در قرآن هم ذكر شده است.[20]
كلمة الحق
درذخيره آمده است كه اين نام آن حضرت است در صحيفه. [21]
لسان الصدق
اسم آن حضرت است درصحيفه[22]
[1]كمال الدين ج 2 ص 286.
[2]همان.
[3]مستدرک الوساثل ج 2 ص 380.
[4]اصول كافی ج 1، ص 328.
[5]بحار الانوار ج 53 ص 184.
[6]كشف الغمه ج 2، ص 520.
[7]يکصد پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان ارواحنا له الفداء علي رضا رجالي تهراني ص.
[8]سوره اسراء 33.
[9]نجم الثاقب باب دوم بحارالانوار ج 151ص 28.
[10]بحارالانوار ج 52 ص، 191.
[11]مفاتيح الجنان باب سوم.
[12] نجم الثاقب، باب دوم.
[13]همان.
[14] همان.
[15] سوره بقر2 و 3.
[16]سوره يونس20.
[17] نجم الثاقب، باب دوم.
[18] الزام النا صب ج 2 ص 340.
[19]نجم الثاقب باب دوم.
[20]سوره عصر1.
[21]نجم الثاقب باب دوم.
[22]همان.