montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

بئر معطله
از القاب حضرت مهدي ارواحنا له الفداء است.
امام صادق علیه السلام در تفسير آيه شريفه . . . و بئر معطلة. . . [1] فرمود: اين مثلي است جاري شده براي آل محمد علیه السلام, بئر معطله چاهي است که از او آب کشيده نمي شود و منظور امامي است که غايب شده [2]

باب الله
يكى از القاب حضرت مهدى ارواحنا له الفداء باب الله " است.
در زيارت آل ياسين مي خوانيم: "السلام عليک يا ياب الله و ديان دينه.
امام صادق علیه السلام مي فرمايند: "جانشينان پيامبر، همان ابواب خدايند، درهايى كه از طريق آنها مي توان به حق رسيد. اگر آنها نبودند، خداوند شاخته نمي شد". [3]
امام باقر علیه السلام نيز فرمود: "نحن حجة اله و باب الله[4] در دعاى ندبه هم نسبت به امام زمان ارواحنا له الفداء مي خوانيم: "اين باب الله الذي منه يوتي"؟ كجاست آن باب اللهى كه از طريق او مي توان به خدا رسيد .
باب الله يعنى چه؟ همان گونه كه باب و در وسيله ارتباط است كه هركسى بخواهد به طور صحيح وارد خانه اى شود، بايد از در وارد گردد، اين خاندان هم باب هستند و هر كسى مي خواهد به خدا برسد و بهره اى ازكمالات ربانى ببرد، بايد از طريق اين خاندان قدم بردارد.
امروز در عالم هستى، خدا يك باب دارد و آن وجود مقدس حضرت ولى عصر ارواحنا له الفداء است كه هر كس مي خواهد به آن جا كه بايد برسد، بايد از اين در وارد شود.
از آغاز عالم، همه انبياى الهى واوصياى گرامي آنها، باب الله بودند. در هر عصرى و زمانى خدا درى گشود وبابى براى هدايت و وصول خلق باز نمود تا اين كه سرانجام، مقام باب اللهى به آن وجود مقدس رسيد 0 هر چند، عصر غيبت است، امَا باب الله براى اهل الله مفتوح است . [5]

باسط
درهدايه و مناقب، از القاب حضرت مهدى ارواحنا له الفداء شمرده شده است.
به معنى فراخ كننده وگسترنده است وفيض آن حضرت چنان كه خود فرمودند مانند آفتاب به همه جا رسيده وهر موجودى از آن بهره ور است ودر ايام حضور وظهور، عدلش چنان منبسط وعام شود كه گرگ و گوسفند با هم محشور شوند. [6]

برهان الله
اسم حضرت مهدى ارواحنا له الفداء دركتاب انكلليون است[7]

بقية الانبياء
از القاب حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است.
روايت شده از حكيمه خاتون كه مى فرمايد: وقتى امام مهدى ارواحنا له الفداء به دنيا آمد، آن جناب را به نزد برادرم حسن بن على علیه السلام آوردم، پس با دست شريف، روى پر نور او را مسح كرد و فرمود: سخن بگو اى حجة الله و بقية الانبياء ونور الاصفياء...... [8]

بقية الله
يكى از القاب معروف حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است .
بقية الله يعنى بقيه و بازمانده خلفاى خدا در زمين از انبيا و اوصيا يا كسانى كه خدا به وسيله آن ها بندگانش را باقى مى دارد و مورد رحمت قرار مى دهد.
واما ارتباط و اختصاص اين لقب شريف به آن وجود مقدس هر چند از بعضى احاديث استفاده مى شود كه اين لقب بر همه خاندان رسالت علیه السلام اطلاق مى شود و همه آن ها بقية الله هستند.
در زيارت جامعه به همه آن ذوات مقدس به اين عنوان عرض سلام داريم: السلام على الأئمة الدعاة والقادة الهداة والسادة الولاة و أهل الذكر و أولى الأمر و بقية الله و خيرته [9]
علاوه بر اين جهت كلى، در قسمتى از روايات اين لقب شريف به خصوص به بعضى از ائمه علیه السلام نسبت داده شده است و خود را به عنوان بقية الله معرفى نموده اند.
از جمله وقتى حضرت باقر علیه السلام از مسافرت پر ماجراى شام كه به الزام خليفه مروانى صورت گرفته بود مراجعت مى نمودند، نزديك مدْين كه رسيدند مردم، به دنبال سم پاشى هاى دستگاه خلافت، دروازه ها را بسته مانع از ورود آن حضرت و همراهان به شهر شدند. حتى از فروختن آذوقه به آنان هم خوددارى نمودند.
امام علیه السلام بالاى كوهى كه مشرف به شهر بود رفته و با صداى بلند فرياد برآوردند: اى اهل شهرى كه ساكنانش ستم پيشه اند من بقية الله هستم. خداوند مى فرمايد: بقية الله براى شما بهتر است اگر مؤمن باشيد [10]
همچنين نجمه مادر گرامى حضرت رضا علیه السلام گويد: چون فرزندم به دنيا آمد، پسر را در پارچه سفيدى پيچيده به دست پدر دادم. درگوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفتند و كامش را با آب فرات برداشته به من برگرداند و فرمودند: بگير او را. بدرستى كه او بقية الله عزوجل است در زمين [11]
با همه آن چه آورديم، در بسيارى از احاديث اين لقب شريف به خصوص به حضرت صاحب الامر ارواحنا له الفداء اطلاق شده و آن وجود مقدس خود را به اين عنوان معرفى نموده و ساير بقية الله ها حضرتش را به اين نام ناميده اند. به حدى اين لقب با آن سرور ارتباط نموده كه به صورت لقب اختصاصى حضرتش درآمده است به طورى كه تا بقية الله گفته مى شود جز آن بقية الله منتظر به نظر نمى آيد.
شايد سر مطلب اين باشدكه اين بقية الله، بقية تمام بقية الله هاست وپس از او ديگر بقية اللهى نيست. هركدام از حجج الهيَه كه از آغاز عالم آمدند، گرچه بقية الله بودند و خدا آن ها را براى هدايت خلق باقى و بجا گذارده بود، بعد از هر يك ديگرى مى آمد و اگر بقية اللهى از دنيا مى رفت، بقية اللهى ديگر به جا مى ماند و اين رشته باقى بود . ولى آن وجود مقدَس، بقيه اى است كه پس از او ديگر بقيه اى نيست آخرين بقية الله است.
با آمدن او ديگر بقيه اى باقى نمانده است كه بيايد.
در حديث مفصلى از اميرالمؤمنين علیه السلام كه متضمن سؤالات يكى از منكران نسبت به عده اى از آيات قرآن است اين جمله يافت مى شود كه سائل پرسيد: مى يابم كه قرآن مي گويد: بقية الله بهتر است براى شما. اين بقيه چيست و كيست؟[12] اميرالمؤمنين علیه السلام فرمود: آنان اولياى خدا بقيةالله اند. مقصود مهدى ارواحنا له الفداء است كه در هنگام پايان پذيرى اين مهلت خواهد آمد و زمين را از عدل وداد پر مي كند آنگونه كه از ظلم وجور مملو گشته است از آيات و نشانه هاى او غيبت است و پنهانى آنگاه كه طغيان گسترش گيرد و انتقام فرا رسد[13]
از حضرت صادق علیه السلام سؤال شد: آيا مى شود به قائم آَل محمد به عنوان اميرالمؤمنين سلام كرد ؟ فرمود: نه. اين اسمى است كه خدا اميرالمؤمنين على علیه السلام را به آن ناميده و قبل و بعد از او جز كافر به اين نام ناميده نشود. [14]
راوى حديث عرضه داشت: فداى شما شوم پس به حضرتش چگونه بايد سلام كرد؟ فرمود: بايدگفت: "السلام عليك يا بقية الله " آنگاه آيه شريفه را تلاوت فرمود:، بقِيت اللهِ خَير لکم إن کنتم مُؤمِنيِنَ، [15]
همچنين خود آن وجود مقدس در سنين طفوليت خود را به اين لقب معرفى نموده است.
آنگاه كه جناب احمد بن اسحاق شرفياب محضر امام يازدهم علیه السلام گرديد و از حضرتش جوياى خليفه و جانشين پس از آن حضرت شد، امام علیه السلام از جا برخاسته به اندرون رفتند وقتى بيرون آمدند، نور ديده شان، مهدى آل محمد علیه السلام كه در سن سه سالگى بود وچهره اش چون ماه تمام و بدركامل مى درخشيد بر دوش شريفشان بود. فرمودند: اى احمد بن اسحاق، اگر نه اين بود كه در نزد خدا و حجج او كرامتى دارى، اين پسرم را به تو نشان نمى دادم.
... حديث به اين جا مى رسدكه جناب احمد عرضه داشت: آقاى من، آيا مى شود آيت و علامتى مشاهده كنم كه دلم آرام گيرد و گواه امامت نور ديده تابان باشد تا اين جمله را احمد بن اسحاق گفت، ناگهان حجت سه ساله پروردگار، لب به سخن باز نمود و به زبان عربى فصيح فرمود: أنابقية الله في ارضه والمنتقم من اعدائه فلا تطلب اثرا بعد عين يا احمد بن اسحاق من بقية الله هستم در زمين خدا و انتقام گيرنده از دشمنان او پس بعد از اين كه به سرچشمه رسيدى نشانه مجو.[16]


بلد الامين
يعنى قلعه محكم خداوند كه كسى را به وى تسلطى نيست.
ميرزا محمدرضا مدرس در جنات الخلود آن را از القاب حضرت مهدى ارواحنا له الفداء شمرده است. [17]

پسر انسان
كلمه پسر انسان، هشتاد بار در انجيل و ملحقات آن عهد جديد تكرار شده كه فقط سى مورد آن با حضرت عيسى قابل تطبيق است.
پنجاه مورد ديگر، از نجات دهنده اى سخن مى گويد كه در آخر الزمان ظهور خواهد كرد.
عيسى نيز با او خواهد آمد و او را جلال خواهد داد و از ساعت و روز ظهور او، جز خدا كسى اطلاع ندارد و او كسى جز حضرت مهدى ارواحنا له الفداء نيست. [18]

تالي
در مناقب از القاب حضرت مهدى ارواحنا له الفداء شمرده شده است [19]

تاييد
از القاب حضرت مهدى ارواحنا له الفداء و به معنى نيرو و قوت دادن است.
در "كمال الدين " روايت شده از اميرالمؤمنين علیه السلام كه بعد از ذكر شمايل و نام هاى آن جناب، فرمود: مي گذارد دست خود را بر سرهاى عباد، و مؤمنى نمى ماند مگر آن كه دلش سخت تر از پاره آهن مى شود وخداوند به آن مؤمن، قوت ونيروى چهل مرد مى دهد[20]

تمام
از القاب حضرت حجت ارواحنا له الفداء شمرده شده ومعنى آن واضح است، زيرا آن حضرت در صفات حميده و كمال و افعال و شرافت نسب، شوكت، حشمت، سلطنت، قدرت و رأفت، تام و تمام است.
احتمال دارد كه مراد از تمام، متمم باشد، زيرا به آن حضرت، خلافت و رياست الهيه در زمين تمام مى شود[21]

ثائر
از القاب حضرت شمرده شده و به معنى كينه خواه است كه آرام نمي گيرد تا قصاص نمايد.
به آن حضرت ثائرگويند چون خواهد آمد تا مطالبه خون جد بزرگوارش بلكه خون جميع اصفيا را بكند.
در دعاى ندبه است كه اين الطالب بذحول الانبياء اين الطالب بدم المقتول بکربلا[22]




[1]سوره حج, 45.
[2]نجم الثاقب , باب دوم.
[3] تفسيربرهان، ج 1 ص 19.
[4] همان.
[5] نشريه موعود، شماره 17، ص84.
[6]نجم الثاقب , باب دوم.
[7]همان.
[8]همان.
[9]عيون اخبارالرضا ج 2ص 273.
[10]اصول كافي ج 1ص 471 - 472.
[11]عيون اخبارالرضا، ج 1 ص 20.
[12]بحا رالانوارج 93ص 106.
[13]همان ص119.
[14]اصول کافي ج 1 ص 411- 412.
[15]کمال الدين ص 384.
[16]نشريه موعود شماره 21ص 546. نجم الثاقب باب سوم.
[17]نجم الثاقب باب دوم.
[18]قاموس کتاب مقدس مسترهاكس آمريكاى، ماده پسر خواهر، ص 219.
[19]نجم الثاقب , باب دوم.
[20]همان.
[21]همان.
[22]همان.
القابی که با «ب» و «پ» و «ت» و «ث» شروع می شوند


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته