يكى از عالى ترين منابع عقيدتى و والاتربن معارف مذهبى شيعه، دعاها و زيارت هاى وارده از ائمه معصومين علیه السلام مى باشد. در مورد رجعت، مطالب فراوانى در دعاها و زيارت هاى مأثوره يافت مى شود كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
1. زيارت جامعه: معترف بکم مومن بايابکم مصدق برجعتکم منتظر لامرکم مرتقب لدولتکم. [1]
به شما ايمان دارم، بازگشت شما را باور دارم، رجعت شما را تصديق مى كنم، امير شما را انتظار مى كشم و دولت شما را چشم به راهم.
2.زيارت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم: اِنى لمِنَ القائلين بفضلکم مقر برجعتکم. [2]
من به مقام والاى شما معتقدم، به رجعت شما باور دارم
3. زيارت امام حسين علیه السلام فقلبي لکم مسلم...... اني من المومنين برجعتکم. [3]
قلب من تسليم فرمان شماست... من به رجعت شما باور دارم
.4. زيارت وارث: اني بِكم مؤمن و بِايابكم موقن. [4]
من به شما ايمان دارم و بازگشت شما را يقين دارم.
5. زيارت اربعين: واشهد اني بکم مومن وبايکم موقن
6. زيارت حضرت ابوالفضل علیه السلام: اني بکم وبايابکم من الومنين. [5]
7. زيارت حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء در فرازى از زيارت آن حضرت در روز نيمه شعبان آمده است: فان ادرکني الموت فبل ظهورک فاني اتوسل بک و باباتک الطاهرين الي الله تعالي واسئله ان يصلي علي محمد وآل محمد وان يجعل لي کرة في ظهورک ورجعة في ايامک لا بلغ من طاعتک مرادي ولشفعي من اعدائک فوادي. [6]
اگر پيش از ظهور تو، مرگ مرا دريابد، به وسيله تو و پدران بزرگوارت به خداى تبارك و تعالى متوسل مى شوم و از او مى خواهم كه به محمد و آل محمد صلوات بفرستد و براى من بازگشتى در ظهور تو و رجعتى در روزگار تو قرار دهد، تا به مقصود خود در زمينه اطاعت تو نائل شوم و دلم از دشمنان تو خنك شود.
8. زيارت آل ياسين: وان رجعتکم حق لا ريب فيها. [7]
9. زيارت رجبيَه: حتي العود الي حضرتکم والفوز في کرتکم. [8]
10.دعاى عهد: اللهم اِن حال بيني و بينه الموت الذي جعلته علي عبادک حتما مقيضا فاخرجني من قبري .... [9]
خدايا اگر مرگى كه بر همه بندگانت قطعى و مسلم كرده اى، ميان من و ظهور مولايم جدايى بيندازد، مرا از قبر بيرون بياور.
[1] بحار الانوار ج100ص 189.
[2] بحار الانوار 101ص 169و ج53ص 98.
[3] بحار الانوار ج 101 ص 200.
[4] همان ص 332.
[5] همان ص 277و 218.
[6] بحار الانوار ج 02 1ص 18 1 الزام الناصب ج 2 ص 358.
[7] بحار الانوار ج 102ص 82 و 94.
[8] بحار الانوار ج 53 ص 94.
[9] بحار الانوار ج102 ص 111 وج 3 5 ص 96.