پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم می فرماید:
«هیچ زمانی پیش نمی آید جز اینکه زمان بعدی بدتر از آن است.» [1]
هنگامی که زمان ها را در نظر می گیریم و دوران هائی را که پس از رحلت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم بر مسلمانان گذشته، مورد مطالعه قرار می دهیم، می بینیم که شرها از لحظه رحلت آن حضرت شروع شده است. به دنبال رحلت پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم پیش از آنکه جسد مبارکش دفن شود، درخت فتنه جوانه زد و هر لحظه رشد و نمو کرد و هر روز و ماه و سال و قرنی که بر امت اسلامی می گذرد پایه های فتنه ها عمیق تر و شاخه های فتنه پربارتر می گردد، باری تلخ تر از حنظل و سوزاننده تر از آتش!. و امروز به اوج خود رسیده، ریشه همه نیکی ها را می سوزاند و در باغستان بشریت، شاخ و برگی نمی گذارد. و از اینجا در می یابیم که زمان ما بدترین زمانهاست، زیرا همه شرها به اوج خود رسیده است. و اینک زمانی است که رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در مقایسه زمان ما با زمان رسالت فرموده است:
«شما در زمانی هستید که اگر کسی یک دهم تکالیفش را انجام ندهد هلاک می شود، و به زودی زمانی فرا می رسد که اگر کسی یک دهم وظائفش را انجام بدهد نجات می یابد.»
جای بسیار تأسف است که آن یک دهم را نیز انجام ندهیم تا رهائی یابیم. بسیار تأسف بار است که ما مرد عمل نیستیم و اهل سخن هستیم، از زبان های ما سخنانی شنیده می شود که با رفتارمان تطبیق نمی کند و اینها همان صفات بارز آخرالزمان است که رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم چهارده قرن پیش فرموده است:
«برای مردم روزگاری فرا می رسد که تنها هم و غمشان شکم آنها، شرف آنها تجملات زندگی آنها، قبله آنها همسرانشان، دین و آئین آنها درهم و دینارشان می باشد، آنها بدترین خلایق هستند، برای آنها در نزد خدا ارج و مقامی نیست.» [2]
«برای مردمان زمانی می رسد، که انسان میان ناتوانی و نابکاری مخیر می شود، هر کس چنین زمانی را درک کند، ناتوانی را بر فساد و تباهی برگزیند.» [3]
«باید امر به معروف و نهی از منکر کنید، وگرنه شریران بر شما مسلط خواهند شد و نیکان هر چه دعا کنند مستجاب نخواهد شد.» [4]
این نیز تحقق یافته، از امر به معروف و نهی از منکر سرتافته ایم و شریران بر ما مسلط شده اند و دعاهای نیکان به استجابت نمی رسد. همه این گرفتاریها واکنش اعمال خودمان می باشد و خداوند به کسی ستم نمی کند.
«در آن زمان ربا شایع می شود، کارها با رشوه انجام می یابد، مقام و ارزش دین تنزل می نماید و دنیا در نظر آنها ارزش پیدا می کند.» [5]
«برای مردم زمانی پیش می آید که احدی یافت نمی شود جز اینکه به ربا آلوده گردد، اگر مستقیماً هم ربا نخورد، گرد ربا به او می رسد.» [6]
مگر نه اینست که سیستم بانکی در همه کشورهای اسلامی رائج شده، حتی علما و اندیشمندانی که با ربا مبارزه می کنند، خود از رهگذر روابط اجتماعی و اقتصادی با آن آلوده می شوند، و اینک اثر وضعی شیوع ربا و رشوه:
«هیچ قومی نیست که ربا در میان آنها شایع شود، جز اینکه دچار غفلت و بی خبری می شوند. و هیچ قومی نیست که رشوه در میان آنها رائج شود جز اینکه دچار ترس و وحشت می شوند.» [7]
با فراگیر شدن سیستم منحوس بانکداری تمام امتهای اسلامی در خواب غفلت فرورفته اند، و با شیوع رشوه خواری ترس و اضطراب و دلهره و وحشت در تمام اقطار و اکناف زمین حاکم گشته است.
«خوشبخت ترین مردم در دنیا افراد پست و نادان خواهند بود، که به خدا و رسول صلي الله عليه و آله و سلم ایمان نخواهند داشت.»[8]
آری نابخردان، در ناز و نعمت فرو رفته، در آرامش خرگوشی فرو رفته اند ولی باورداران اندیشمند هرگز آسایش و آرامشی ندارند. اثر وضعی این زندگی همان است که پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم می فرماید:
«صالحان یکی پس از دیگری دیده فرو بندد و دیگر نشانه ای از صالحان باقی نباشد جز به مقدار تفاله خرما و نخاله جو، دیگر خداوند اعتنائی به آنها نمی کند.» [9]
با کمال تأسف این نشانه ها نیز تحقق یافته و به اثر وضعی آن دچار شده ایم، دیگر خداوند اعتنائی به ما ندارد، و گرنه قسمتی از این گرفتاریها را از ما رفع می کرد.
«زمانی بر امت من می آید که در آن زمان درون آنها پلید می شود ولی ظواهر آنها به طمع دنیا آراسته می گردد، به آنچه در پیشگاه خداوندی است دل نمی بندند، کارشان ریا و تظاهر است، خوف از خدا به دلشان راه نیابد و خداوند آنها را به عذابی فراگیر دچار سازد، آنها خداوند را همچون آدم غریق (کسی که در آب غرق می شود) می خوانند و خداوند دعایشان را مستجاب نمی کند.» [10]
«اولین چیزی که از این امت برداشته می شود حیا و امانت است.» [11]
سلام بر حیا و امانت هنگامی که در میان این امت زنده بودند، و درود بر آنها هنگامی که از میان این امت رخت بربستند.
«هنگامی که روابط نامشروع شیوع پیدا کند زلزله زیاد می شود، هنگامی که زمامداران ستم پیشه کنند باران کم می بارد، و هنگامی که با اهل ذمه (اهل کتاب که در پناه اسلام = اقلیت های مذهبی) با مکر و حیله رفتار شود دشمن چیره گردد.» [12]
«انسان در حال ایمان صبح می کند و در حال کفر روز را به شب می رساند و انسان در حال ایمان شب می کند و در حال کافر صبح می کند، دین خود را به متاعی اندک از خطام دنیا می فروشد.» [13]
امام صادق عليه السلام نیز در این زمینه می فرماید:
«در پیشقدم ظهور، فتنه هائی چون تیرگی های شب فرو ریزد، انسان اول صبح مؤمن می باشد و آخر روز ایمانش را از دست می دهد، اول شب مؤمن است و تا پایان شب ایمانش از او گرفته می شود. اقوامی از مردم دین خود را به چیزی اندک از متاع زودگذر دنیا می فروشند».
این حدیث دقیقاً با نسل جوان امروزی منطبق است که از دین و آئین روی برتافته، به احزاب و مکتبهای سیاسی روی آورده، صبح در حزبی و عصر در حزبی دیگر ثبت نام می کنند، امروز در یک خط و فردا در خطی دیگر گام می سپارند، صبح در مکتبی و عصر در مکتبی دیگر تلاش می کنند.
این حدیث از امام باقر عليه السلام نیز به این تعبیر نقل شده است:
«یکی از شما صبح می کند در حالی که پیرو راه آئین ما دیده می شود، و شب می کند در حالی که از آئین ما بیرون رفته است. یا اول شب در آئین ما می باشد و صبح از آن خارج می شود.» [14]
«هنگامی که چنین زمانی فرا رسد، گلیم خانه خود باشید تا خداوند امام غائب، غریب و فراری را که پاکیزه و پسر پاکیزه است، ظاهر سازد. هر کس فتنه ای به پا کند، خود گرفتار همان فتنه گردد. هر وقت برای هدفی شما را مورد هجوم قرار دهند خداوند برای آنها حادثه ای پدید آورد که سرشان آنجا گرم شود و از شما بازمانند.»[15]
پیشوای ششم شیعیان در حدیث دیگری می فرماید:
«زبان های خود را رعایت کنید، از خانه های خود بیرون نروید که هرگز حادثه ای برای شما پیش نمی آید که اختصاص به شما داشته باشد.» [16]
آنگاه رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در ادامه علایم آخرالزمان می فرماید:
«به راستی این امت به اموال خود گرویده، با دین خود بر پروردگارشان منت نهاده، به رحمت او امیدوار و از خشم او در امان بوده، با شبهه های دروغین و وسوسه های خلاف، پای در حریم محرمات می گذارند: مشروب را به نام نبیذ، رشوه را به نام هدیه و ربا را به نام داد و ستد، حلال پنداشته؛ می خورند.» [17]
و اینها حوادث تلخ روزگار ماست که پول را به جای معبود می پرستند و با نماز و روزه بر خدای منت می نهند و انواع محرمات را با تحلیلهای غلط خود مرتکب می شوند.
«هنگامی که ستم و تباهی فراوان شود، منکر آشکار گردد، امت من امر به منکر و نهی از معروف کنند، امر به معروف و نهی از منکر را فراموش کنند.» [18]
«هنگامی که مردم به دروغ گوش فرا دهند، حرام و رشوه بخورند، ربا را جایز بشمارند، شراب و قمار و لهو و لعب را حلال بدانند...» [19]
درست آنچنانکه ما هستیم و در جامعه ما حکمفرماست که حتی مراسم مذهبی نیز با لهو و لعب آمیخته است!.
«هنگامی که مردم برای کارهای ناشایست تعاون و همکاری کنند، و در احکام مذهبی از یکدیگر دوری جویند، برای دروغ همدیگر را دوست بدارند و برای راستگوئی از یکدیگر قهر کنند... اگر اینها واقع شود، اولاد عاق والدین می شود، باران کمتر و در غیر موقع می بارد، لثیمان هر لحظه در افزایش و کریمان هر لحظه کاهش می یابند.»!
«اهل آن زمان همچون گرگ می باشند و پادشاهان آنها همچون درندگان وحشی، فقیران آنها همچون مردگان و طبقه متوسط آنها مرده خوارند.» [20]
«راستی و درستی کمیاب می شود، دروغ همه جا را فرا می گیرد، دوستی و صمیمیت به سر زبانها اختصاص می یابد و در اعماق دل همه با یکدیگر خصومت می ورزند، کارهای نامشروع مایه مباهات شده، عفت و خویشتن داری موجب اعجاب و شگفت می شود، اسلام وارونه می گردد همانند پوستینی که وارونه پوشیده شود.» [21]
چه کسی از مسلمانان یافت می شود که اسلام را پوستین وارونه نپوشانیده باشد؟! هر کسی اسلام را به دلخواه تفسیر و تحلیل می کند، قاضی اسلامی در مسند رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نشسته، احکام و قضاوت های آن حضرت را زیر پا می گذارد، و به جای تشخیص حق، به سوی رشوه روی می کند و براساس رشوه داوری می کند و از نشستن بر سر سفره شراب دوری نمی گزیند، رجال دین به جای شب زنده داری، به مجالس شب نشینی روی می آورند، به جای مطالعه و مباحثه، به فیلمهای سینمائی و صفحات تلویزیون خیره می شوند، به جای موشکافی در مشکلات علمی، به بحث و بررسی آثار هنری و شرح حال هنرمندان می پردازند، متدینین به ریا و تظاهر پرستش می کنند، ثروتمندان از مکیدن خون بینوایان سیر نمی شوند، مستمندان با یک دنیا کینه و عداوت به ثروتمندان می نگرند، و هر طبقه ای از طبقات مسلمین شریعت اسلامی را دگرگون ساخته اند همچون پوستینی که وارونه پوشیده شود. اینجاست که پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم می فرماید:
«هنگامی که حریمها مورد تجاوز واقع شود، گناهان عملی گردد، اشرار بر نیکان مسلط شوند، دروغ شایع گردد و مردم به جامه های خود مباهات کنند.» [22]
«فرزند به پدرش تهمت می زند، بر پدر و مادرش نفرین می کند و از مرگ آنها مسرور می شود.» [23]
«مرد به برادرش حسد ورزیده، به پدرش دشنام می دهد و با شریکان از راه خیانت وارد می شود.» [24]
با کمال تأسف همه این صفات نکوهیده در میان ما رواج یافته است.
«هنگامی که پیوند خویشاوندی قطع شود، برای اطعام منت گذارند، مرحمت از دل بزرگان رخت بر بندد و حیاء از روی کوچکان گرفته شود.» [25]
«هنگامی که روابط نامشروع علنی شود، گناه، بهتان و مرزنشناسی آشکار گردد، اشرار مورد احترام قرار گیرند...»[26]
«ثروت در میان آنها فراوان شود و ثروتمندان مورد احترام باشند.» [27]
امروز ثروت کشورهای اسلامی، بانکهای اروپا و آمریکا را می چرخاند و همه منابع ثروت و معادن زیرزمینی ما در دست آنهاست و ما آنها را به سبب اموالی که از ما به یغما برده اند، احترام می کنیم!. آنگاه در مورد آن روز پرشکوه می فرماید:
«و آن هنگامی است که ثروتمندان را احترام کنید و مستمندان را خوار بشمارید، و در محافل و مجالس ببینید که مردم به دنبال ثروتمندان هستند.» [28]
«هنگامی که فاسق مردمان بر آنها حکومت کند، پست ترین مردم رهبر آنها شود، اشرار از ترس شرارت مورد احترام باشند، غنا و موسیقی علنی گردد، و هر ملتی ملتهای پیشین را لعن کنند، در چنین زمانی منتظر باد سرخ شوید، منتظر زلزله، مسخ، خسف و دیگر نشانه های عذاب شوید که همچون دانه های گردن بندی که رشته اش گسسته شود، یکی پس از دیگری بر شما فرود آید.» [29]
«مردم به انجام منکرات تظاهر می کنند و اموال فراوان برای غنا و موسیقی خرج می کنند.» [30]
درست همانند زمان ما و با مخارج سرسام آور استادیوم های هنری و ایستگاه های رادیو و تلویزیون، و دیگر ابزار و ادوات موسیقی.
«گروهی از امت من نام مشروب را عوض کرده، آن را می خورند، و بالای سر آنها ادوات موسیقی زده می شود.» [40]
درست مانند بارها، کازینوها و دیگر مجالس لهو و لعب و شب نشینی، که برنامه های رقص، شراب، موسیقی و غنا دایر است و در آنها انواع مشروبات از ویسکی و شامپانی و دیگر مسکرات بدون اینکه نام «خمر» در میان باشد، چون آب خورده می شود و آلات موسیقی بالای سرشان نواخته می شود. و این حدیث نیز می رساند که فاسقان امت هم اکنون در میان ما هستند و روز موعود نزدیک است.
«اموال خویشاوندان پیامبر صلي الله عليه و آله و سلم به زور و باطل خورده می شود. با آن اموال شراب می خورند و قمار می بازند.»[31]
یعنی مردم سهم امام و سادات را نمی پردازند و آنها را چون دیگر اموالشان در مصارف غیر مشروع خرج می کنند.
«هنگامی که طلاق بسیار باشد و حدود الهی اقامه نشود.» [32]
بعد از حکومت مولای متقیان، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب عليه السلام دیگر حدود الهی اجرا نشد، و اگر در بعضی از مقطع های تاریخی حدی اجراء می شد از نظر میزان و معیارهای الهی اجراء نمی شد، دست آفتابه دزد بریده می گشت ولی دست کسی که تمام ثروت یک مملکت را می دزدید بریده نمی شد، فزونی طلاق نیز در نیمه دوم قرن بیستم به صورت چشمگیری افزایش یافته است، حتی در برخی از مذاهب مسیحی که طلاق مشروعیت نداشت، شیوع و مشروعیت یافته است. و در برخی از کشورها به زنها نیز حق طلاق داده شده است.
«کسی که امر به معروف کند خوار می شود و کسی که مرتکب گناه شود مورد ستایش قرار می گیرد.» [33]
«و آن هنگامی است که شهادت دروغ پذیرفته شود و شهادت عادل رد شود، مردم خون را سبک بشمارند، زنا رائج شود، رباخواری معمول گردد، و اشرار از ترس زبانشان مورد احترام باشند.» [34]
«نشانه آن هنگامی است که مردم نماز را بمیرانند، امانت را ضایع گرداند، دروغ را جایز بشمارند، رباخواری کنند، رشوه بگیرند، بناها را محکم و مرتفع بسازند، دین را برای دنیا بفروشند، سفیهان را به کار بگیرند، با زنها مشورت کنند، قطع رحم نمایند، از هوای نفس پیروی کنند، خونها را سبک بشمارند، شهادت های دروغ آشکار شود، فحشاء معمول گردد، گناه، بهتان و مرز شکنی رائج شود.» [35]
«در معاملات ربا بگیرند، به عمل نامشروع تظاهر کنند، دروغ را جایز بشمارند و از هوای نفس پیروی کنند.»[36]
درست همانند مردم زمان ما!.
تنها زمانی که زنگ باطل ساکت بود مدت چهار سال و اندی در عهد خلافت مولای متقیان امیرمؤمنان عليه السلام بود و پس از شهادت آن حضرت همواره زنگ باطل به صدا در آمده و تلاش برای اقامه باطل آغاز شده و همواره ادامه دارد، تا تداوم بخش حکومت علی عليه السلام ظهور کند و باطل را از ریشه و بن بر کند. انشاء الله.
«جوانان غنا و مشروبات را حلال می شمارند.» [37]
«مردم آن سان که دسته دسته وارد اسلام شده اند، دسته دسته از دین خدا خارج می شوند.» [38]
پیشوای ششم شیعیان در این رابطه می فرماید:
«او هنگامی ظهور می کند که مردم دیگر نومید شوند و بگویند: مهدی نیست!!» [39]
پس از نومیدی و بدگمانی مردم، دیگر چه باید کرد؟ مگر می توان از مقدرات فرار کرد؟! از تقدیرات الهی کجا باید فرار کرد و پناه برد؟! امیرمؤمنان که بهتر از همه مردم آخرالزمان را شناخته است چنین می فرماید:
«شیطان در نسوج بدنشان شرکت جسته، با خونشان آمیخته، همراه خون در شریان هایشان حرکت می کند، همواره آنها را به تهمت و افترا تشویق می کند، تا فتنه ها افق شهرها را فراگیرد، مؤمن بینوائی که دوستدار ما باشد می گوید: من از مستضعفان هستم، و بهترین مردم در آن روزگار کسی است که مواظب خود باشد و در خانه خود، خویشتن را از معاشرت مردم باز دارد.» [40]
امیدوارم خواننده عزیز با توجه به این حدیث شریف از بهترین مردم روزگار باشد و از فرمان مولایش امیرمؤمنان عليه السلام پیروی کند.
امام باقر عليه السلام می فرماید:
«او ظاهر نمی شود مگر پس از آنکه زمانه سخت دشوار باشد، برادران ستم کنند و زمامداران ستمگری پیشه سازند.» [41]
«او به هنگام دگرگونی شهرها، زبونی بندگان و به هنگام نومیدی مردم از فرج، ظاهر می شود». [42]
همه جا دگرگون شده، بندگان خدا خوار و زبون گشته، کابوس یأس و نومیدی بر دلهای بسیاری از مردمان سنگینی می کند.
«همسایه به همسایه اش آزار و اذیت می کند و کسی جلوگیری نمی کند». [43]
هرگز ظاهری آراسته تر از ظاهر مردم عصر ما و باطنی پوسیده تر از باطن مردم این زمان دیده نشده است. ولی هر کس ظاهر ما را ببیند و حسن ظن پیدا کند به زودی پشیمان می شود و به سختی تاوان حسن ظن خود را می پردازد.
«خمر سرآغاز هر گناه و کلید هر شری است.» [44]
در روایات آمده است:
«خداوند برای هر شری قفلی قرار داده، کلید همه این قفلها شراب است.» [45]
«برای خداوند با معصیتی بزرگتر از شراب نافرمانی نشده است، زیرا در اثر مشروب خواری انسان نمازش را ترک می کند و ندانسته به حریم مادر، خواهر و دخترش تجاوز می کند.»!!. [46]
تأسف بار اینکه چنین حوادث شوم و تلخ در عصر ما بسیار اتفاق می افتد، و خبرش در گزارشها و آمارها منعکس می شود!.
همه می دانیم که رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در مورد خمر ده گروه را لعنت کرده:
1- کسی که درخت رز برای ساختن مشروب بکارد.
2- کسی که از درخت آن باغبانی و نگهبانی کند.
3- کسی که انگور را بفشارد تا آبش گرفته شود.
4- کسی که آن را بخورد.
5- کسی که آن را بخوراند (ساقی).
6- کسی که بار شراب حمل کند.
7- کسی که بار شراب به سوی او حمل شود.
8- کسی که آن را بفروشد.
9- کسی که آن را بخرد.
10- کسی که قیمت آن را بخورد.
با این وصف چگونه ممکن است کسی که ادعا می کند که از امت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم است، آن را بخورد، یا در کنار سفره ای بنشیند که در آن مشروب خورده می شود؟!.
«خمر جنبه داروئی پیدا می کند!، برای بیماران توصیه می شود و بیماران به قصد شفا و بهبودی به آن اقدام می کنند.»
«پادشاهان مواد غذائی را احتکار می کنند، کم فروشی، تقلب و تزویر رائج می شود، مشروبات شیوع پیدا می کند و در بازارها علنی فروخته می شود.» [47]
امام صادق عليه السلام در ضمن یک حدیث طولانی اهل آخرالزمان را توصیف می کند که فرازهائی را از آن در زیر می آوریم:
«او هنگامی ظاهر می شود که زمین های بایر آباد شود و کارهای خیر ناشناخته گردد.» [48]
بسیاری از زمین های بایر آباد شده، و بسیاری از کارهای خیر ناشایسته شده و به جای آنها مسائل حزبی و مصالح حزبی مطرح شده، و برخی از بدعتها جای برخی از سنتها جای گرفته، معروف منکر شده و منکر معروف گشته است.
«هم و غم مردم به تأمین خواسته های شکم و زیرشکم انحصار می یابد، دیگر اهمیت نمی دهند که آنچه می خورند حلال است یا حرام؟ و آنچه رابطه برقرار می کنند مشروع است یا نامشروع؟!» [49]
دقیقاً همچون عصر ما!.
امام رضا عليه السلام می فرماید:
«هنگامی که نیازها و گرفتاریها فراوان شود، مردم همدیگر را نشناسند، انسان برای استمداد به نزد برادرش برود و او را در قیافه دیگری جز آنچه هست بیابد و با او با لحن دیگری سخن بگوید.» [50]
برگرفته از کتاب روزگار رهایی
[1] صحیح بخاری، جلد 3 صفحه 49
[2] منتخب الاثر صفحه 438
[3] نهج الفصاحه، جلد 2 صفحه 372
[4] نهج الفصاحه، جلد 2 صفحه 470 و بشاره الاسلام صفحه 27
[5] بشاره الاسلام صفحه 26
[6] نهج الفصاحه، جلد 2 صفحه 500
[7] نهج الفصاحه، جلد 2 صفحه 557 و الزام الناصب صفحه 182
[8] نهج الفصاحه، جلد 2 صفحه 500 و 517
[9] نهج الفصاحه جلد 2 صفحه 646
[10] منتخب الاثر صفحه 426، بحارالانوار جلد 52 صفحه 190 و بشاره الاسلام صفحه 75
[11] نهج الفصاحه جلد 1 صفحه 197 و الامام المهدی صفحه 219
[12] نهج الفصاحه جلد 1 صفحه 42
[13] نهج الفصاحه جلد 1 صفحه 216 و جلد 2 صفحه 510
[14] غیبت شیخ طوسی صفحه 206، بحارالانوار جلد 52 صفحه 101، غیبت نعمانی صفحه 110 و الزام الناصب صفحه 79
[15] غیبت شیخ طوسی صفحه 206، بحارالانوار جلد 52 صفحه 138 و الامام المهدی صفحه 96
[16] بحارالانوار جلد 52 صفحه 139
[17] الامام المهدی صفحه 158
[18] الزام الناصب صفحه 64 و 182
[19] بشاره الاسلام صفحه 75 و الزام الناصب صفحه 195
[20] منتخب الاثر صفحه 437، بشاره الاسلام صفحه 25، الزام الناصب صفحه 182 و 195، نهج الفصاحه جلد 2 صفحه 519 و نهج البلاغه صبحی صالح صفحه 157
[21] منتخب الاثر صفحه 437 و نهج البلاغه صبحی صالح صفحه 157
[22] الزام الناصب صفحه 182
[23] منتخب الاثر صفحه 438
[24] منتخب الاثر صفحه 431، بشاره الاسلام صفحه 134، الزام الناصب صفحه 184 و بحارالانوار جلد 52 صفحه 259
[25] الزام الناصب صفحه 181، بحارالانوار جلد 52 صفحه 263 و بشاره الاسلام صفحه 23
[26] بحارالانوار جلد 52 صفحه 63، 256 و 263، المهدی صفحه 199، بشاره الاسلام صفحه 132، الامام المهدی صفحه 219 و الزام الناصب صفحه 181 و 183
[27] الامام المهدی صفحه 219، مثیرالاحزان صفحه 298 و بشاره الاسلام صفحه 133
[28] بحارالانوار جلد 52 صفحه 259، بشاره الاسلام صفحه 32 و الزام الناصب صفحه 182
[29] الزام الناصب صفحه 184 و بشاره الاسلام صفحه 134
[30] تحف العقول صفحه 31، بشاره الاسلام صفحه 22، 44 و 133 و بحارالانوار جلد 52 صفحه 259 و 263
[31] بحارالانوار جلد 52 صفحه 264، بشاره الاسلام صفحه 23 و 132 و الزام الناصب صفحه 183
[32] مسند احمد حنبل جلد 2 صفحه 418
[33] منتخب الاثر صفحه 431، بحارالانوار جلد 52 صفحه 259، بشاره الاسلام صفحه 134 و الامام المهدی صفحه 219
[34] الزام الناصب صفحه 182، منتخب الاثر صفحه 433، بشاره الاسلام صفحه 26، المهدی صفحه 199 و نورالابصار صفحه 172
[35] منتخب الاثر صفحه 283 و 429، بحارالانوار جلد 52 صفحه 256 و 246 و بشاره الاسلام صفحه 23
[36] اعلام الوری صفحه 431، کشف الغمه جلد 3 صفحه 324، منتخب الاثر صفحه 428، بشاره الاسلام صفحه 44، 79، 99، المهدی صفحه 199، بحارالانوار جلد 52 صفحه 192، نورالابصار صفحه 172، مثیرالاحزان صفحه 298، الزام الناصب صفحه 180 و الامام المهدی صفحه 227
[37] الزام الناصب صفحه 180
[38] المهدی صفحه 199، بحارالانوار جلد 52 صفحه 257، بشاره الاسلام صفحه 44، الامام المهدی صفحه 219 و الزام الناصب صفحه 181
[39] الزام الناصب صفحه 195
[40] الملاحم والفتن صفحه 108
[41] الحاوی للفتاوی جلد 2 صفحه 152 و الملاحم و الفتن صفحه 50
[42] الزام الناصب صفحه 197
[43] بشاره الاسلام صفحه 180
[44] بشاره الاسلام صفحه 278
[45] بشاره الاسلام صفحه 132، بحارالانوار جلد 52 صفحه 263 و منتخب الاثر صفحه 263
[46] مسند احمد حنبل جلد 2 صفحه 418
[47] الزام الناصب صفحه 184 و بشاره الاسلام صفحه 134 و 259
[48] بحارالانوار جلد 52 صفحه 256، بشاره الاسلام صفحه 133 و الزام الناصب صفحه 183
[49] الزام الناصب صفحه 183، بحارالانوار جلد 52 صفحه 228 و 258 و بشاره الاسلام صفحه 47 و 123
[50] منتخب الاثر صفحه 432، بشاره الاسلام صفحه 135، الزام الناصب صفحه 184 و بحارالانوار جلد 52 صفحه 260