حکمت الهی یکی از اوصاف خداوند متعال که در این عالم ظهور و بروز خاصّ دارد، «حکمت الهی» است. یعنی افعال خداوند متعال عین مصلحت است و هیچ لغوی در آن نیست. هر موجودی دارای هدف خاصّی است و همه موجودات در راستای یک هدف عالی از خلقت قرار دارند و آن هدف عالی این است که مخلوق در برابر ذات اقدس الهی، اظهار خضوع، مربوبیّت و عابدیت کند و برای تحقّق چنین امری، خداوند متعال بالاترین موجود یعنی انسان را با قابلیت رسیدن به بالاترین درجه بندگی و با ظرفیّت بسیار بالایی از درک حقایق و اختیار و انتخاب خاصّ آفریده است. از این جهت در ابتدای خلقتِ انسان در این عالم، بالاترین امتیاز انسان که ملاک خضوع سایر موجودات از جمله ملائکه در برابر انسان است را بیان می کند و آن مسئله عالِم شدن او به حقایق عالَم است:
« وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا...» [1]
این علم توسعه ی وجودی انسان را نشان می دهد که انسان می تواند حقایق عالم را در خودش منعکس کند و درک کند. برای اینکه انسان به چنین حقیقتی برسد و چنین استعداد و قابلیتی بالفعل شود و ظهور پیدا کند، خداوند متعال شرایط بیرونی را فراهم کرده که آن «دین الهی» است.
دین الهی آن چیزی که انسان را به کمال مطلوبش می رساند «دین الهی» است. این دین مطابق با فطرت انسان است:
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِي فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها» [2]
دین الهی مرکّب از یک اعتقاداتی نسبت به عالم غیب و قوانین اخلاقی است که متکفّل بیان اوصاف انسان و افعال و رفتار انسان در شئون گوناگون زندگی است. این دین با وجود انسان آمیخته است. انسان به گونه ای آفریده شده است که هر 3 بُعد را دارا است:
1- «بعد عقلانی» که متکفّل درک حقایق است و بینش ها به بعد عقلانی انسان تکیه می کند.
2- «بُعد اعمال و رفتار» که ابزار و قوای ظاهری است.
3- «بعد اخلاقیات و اوصاف» که بعد وسطی است که واسطۀ بین بینش ها و عملکردهای انسان است.
بنابراین دین از جانب خداوند هم کلیّات و هم جزئیات را بیان می کند و یک امر فطری است که بشر به دنبال آن می رود.
انسان با ابزار «عقل» که در وجود او نهاده شده می تواند محتوای دین را درک کند و نسبت به آن التزام اعتقادی و التزام قلبی پیدا کند و در نهایت تسلیم عملی و اخلاقی شود. در قرآن کریم مقام تجلّی از دین اینگونه آمده است:
«ان الدین عندالله الاسلام» [3]
دین نزد خدا تسلیم شدن در برابر فرمان ها و افعال الهی است.
بنابراین انسان با فراگرفتن این امور به هدف خلقت که همان «بندگی خدا» است می رسد و با پیاده کردن این اعتقادات در زندگی به تدریج زمینه ی برقراری ارتباط نزدیک تر با خدا (قرب الهی) برایش فراهم می شود. بنابراین دین الهی واسطه ای برای رسیدن به قرب الهی است.
قضاء الهی هر موجودی یک اندازه ی خاصی دارد که به آن «قَدَر» می گویند. حال تحقق هر شیء با آن اندازه را در اصطلاح قرآنی «قضاء» می گویند. به تعبیری روند خلقت و آنچه که از ناحیه ی خداوند متعال ایجاد می شود «قضای الهی» گفته می شود.
قضا بر دو قسم است:
1- قضاء تکوینی: آن موجوداتی که آفریده می شوند.
2- قضاء تشریعی: فرامینی است که از ناحیه ی خداوند متعال برای بشر می آید.
در ابتدای دعای ندبه آمده است:
اللهم لک الحمد علی ما جری به قضاؤک
خدایا تمامی حمد برای توست به جهت آن قضائی که تو در اولیاء ت اجرا کرده ای.
خداوند متعال در اولیاء چه چیزی را جاری کرده است؟ دین و شریعت را آورده که همان قضاء تشریعی است. قضاء تشریعی در عالَم مختص انسان و جن است که فرمود:
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» [4]
جن و انس در میان مخلوقات خدا در این عالم، اراده دارند، انتخاب می کنند، قابلیت برای تکلیف دارند و می توانند به آن هدف مطلوب که عبودیت و بندگی خداوند متعال است برسند. مرتبه ی بندگی انسان در میان مخلوقات بالاترین مرتبه ی بندگی است. در عین حال انسان در مقام بندگی می تواند بالاتر از ملائکه قرار بگیرد به طوری که ملائکه در خدمت انسان واقع می شوند.