در تاريكي و ظلمتي كه عالم را فراگرفته است، در طوفان دنيازدگي امروز، تنها تويي كه به نور وجودت ميتواني گوهر حق را بنماياني.اي موعود بر حق! بيا كه حق تويي؛ تو تمام حقيقتي؛ حق همان است كه تو بگويي و تو بخواهي [1] و باطل همان كه تو بدان پشت كني [2] و آن چه مايهي نجات و رستگاري است، ولايت توست و ريسمان محبت تو. [3] به ولايت تو اعمال، مهر قبول ميخورد؛ به زلال مهر تو كردههامان پاك ميشود، [4] آينهي مهر تو خوبيهامان را دو چندان ميكند [5] و زنگار بديها را محو ميكند؛ [6] كه خداوند، وجود تو را از زلال عصمت لبريز ساخته و تو را از عصارهي پاكي از گناه و اشتباه آفريده است. [7] خطا در وادي حضورت مفهوم ندارد و گناه از نزديك شدن به تو شرمناك است. تو پاكي، پاكتر و لبريز از نور و همين زلالي توست كه ما به رضاي تو دل بستهايم، اي ولي خدا! به يمن اين اطاعت و رضا، شان و مقام و بلنداي منزلتت را باز شناختهايم. [8]
خدا تو را عزيز ميدارد آن قدر كه محبت تو را جواز بهشت و روي گرداني از تو را مايهي فرو افتادن به دوزخ قرار داده است [9] و من با ذره ذرهي وجودم شهادت ميدهم كه دوستي تو، دوستي خداست و اطاعت از تو اطاعت از خداست [10] و دشمني با تو و روگرداني از تو نيز دشمني با خدا و روگرداني از خداست.[11]
راه راست تويي [12] و باقي همه بيراهه. عدالت آن چيزي است كه از دستان تو جاري شود و ايمان نوري است كه از قلب تو برتابد. علم با همهي گستردگياش گنجينهاي پنهان در درون توست.[13] هر گروهي به سرانگشت حكمت تو گشوده شود [14] و هر نعمتي از دريچهي حضور تو جاري شود. باب ايماني و امين خداي رحمان. [15] رحمت هميشه جاري حقي و [16] درگاه نياز خلق.
آن كه به سوي تو آيد، نجات يافته است و آن كه از تو روي گرداند، هلاك گشته است. [17] خوش بخت كسي است كه تو را دوست بدارد و خوار و شقي آن كه تو را دشمن بدارد. [18] آن كه تو را انكار كند به گرداب نوميدي فرو خواهد رفت و آن كه از تو جدا گردد، گمراه خواهد شد. [19]
تمسك به ريسمان وجودت رستگاري است [20] و پناه به دامن مهرت، ورود به وادي امن [21] اطاعت تو آينهي هدايت است و پيروي از تو بال و پر صعود به بهشت الهي [22] آن كه تو را نخواهد، خدا را نخواسته و آن كه تو را انكار كند، خدا را انكار كرده است. [23]
تو نور تابان خدايي [24] بر تاريكي خلقت، تو پرچم دار علم و تقوايي [25] در ميان اين همه بيراهه و لغزشگاه.مولاي من! اي همهي هستي! نيستيها را بشكن، بيا و عطر بودنت را در فضا بپراكن كه اين قافلهي دنيا سر به ناكجا آباد نهاده است. گمراهي از پي گمراهي، بيا و به نور مهر به راهمان دركش و به آتش قهر، گمراه گران را بسوز. بيا تا تو را انكار نكنند. اي دليل هستي خلقت! اي دلي همهي بودنها! بيا تا با دست يازيدن به ريسمان وجودت به قلهي رستگاري دست يابيم.بنگر اين سينهي ما و اين مهر تو، اين قلب ما و اين ولايت تو، نماز را به وضوي ولايت تو ميخوانيم و خدا را به حضور تو دمادم سپاس ميگوييم. دلي لبريز از ايمان به تو داريم [26] و چشمي گريان و منتظر در اجابت امر تو [27] دست به دامان مهرت آويخته، [28] از غير تو بيزاريم و از محبت تو بي قرار، اي نور ازلي! اي رحمت سرمدي! اي مهربان موعود! بيا كه گاه آمدن است.
[1] مفاتيح الجنان، ص 686: «محقق كل حق».
[2] همان: «و مبطل كل باطل».
[3] همان، ص 902: «سعد من والاكم».
[4] همان، ص 869: «و اشهد ان بولايتك... تزكي الافعال».
[5] همان: «و اشهد ان بولايتك... تضاعف الحسنات».
[6] همان: «اشهد ان بولايتك... تمحي السييات».
[7] همان، ص 900: «عصمكم الله من الزلل».
[8] همان، ص 878: «فعرفتنا بذلك منزلتهم».
[9] همان، ص 869: «و من عدل عن ولايتك... كبه الله علي منخره في النار».
[10] همان: «من اطاعكم فقد اطاع الله».
[11] همان: «و من ابغضكم فقد ابغض الله».
[12] همان، ص 902: «انتم الصراط الاقوم».
[13] همان، ص 868: «انك خازن كل علم».
[14] همان، ص 899: «و معادن حكمه الله».
[15] همان: «ابواب الايمان و امناء الرحمن».
[16] همان، ص 902: «والرحمه الموصوله».
[17] همان: «سعد من والاكم و هلك من عاداكم».
[18] همان، ص 865: «شقي من خالفكم و سعد من اطاعكم».
[19] همان، ص 902: «خاب من جحدكم و ضل من فارقكم».
[20] همان: «فاز من تمسك بكم».
[21] همان: «امن من لجا اليكم».
[22] همان: «من اتبعكم فالجنه ماواه».
[23] همان: «من جحدكم كافر».
[24] همان، ص 899: «مصابيح الدجي».
[25] همان: «اعلام التقي».
[26] همان، ص 904: «مومن بايابكم».
[27] همان، «منتظر لامركم».
[28] ص 904: «مستجير بكم».