montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

مثل وابستگي جهان خلقت به حجت خدا، مثل وابستگي انسان به هواست. قوام وجود انسان به هواست. جايي كه هوا نباشد، انسان، توان بودن ندارد. امام هم اگر نباشد، جهان خلقت، تاب ماندن ندارد. امام، حجت خدا در دنيا و ولي خدا بر مردم است و در نظام خلقت ولايت تكويني و تشريعي دارد.اين‌ها را بايد بداني تا بداني كه در انتظار كه هستي. در انتظار او كه آسمان به ياري او ايستاده است و زمين به يمن وجود او گياه مي‌روياند. او كه دليل بودن همه‌ي هستي و بهانه‌ي آفرينش است. او كه از عصاره‌ي عصمت آفريده شده، از آلودگي خطا در امان است و از كدورت گناه، پاك [1] و ولايت او، يعني اطاعت محض از او؛ يعني آن كه او را در امور زندگي‌ات، چه فردي و چه اجتماعي از خودت دخيل‌تر بداني و اطاعت از او را اطاعت از خدا بداني. اين همان ولايتي است كه خدا به آن فرمان داده است. معناي همان (اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم) است. [2] يعني كه چون قطره‌اي در جويبار زلال ولايت جاري شوي و دل به مسير هدايت او بسپاري. [3] در هر صراطي كه راه مي‌نمايد، با تمام وجود قدم نهي و باور كني كه تنها او صراط مستقيم است و مهرش را در ذره ذره‌ي وجودت به وديعه بگذار تا روزي كه اين مهر، جواز از ورود تو به وادي سعادت شود.بايد يقين داشته باشي كه دوستي او، يعني دوستي خدا [4] و مهر او، يعني مهر خدا [5] و دشمني و مخالفت با او، يعني دشمني و مخالفت با خدا. [6] آن وقت مي‌بيني كه در غيبت او چه سرگردان و حيران مانده‌اي؛ مي‌داني كه او هست. اگر نبود حجت خدا بر روي زمين، زمين اهلش را در خود فرو مي‌برد [7] و آسمان در هم مي‌پيچيد. مي‌داني كه او هست، اما در پس پرده‌ي غيبت، تو را مي‌بيند و راه مي‌نمايد، اما از پشت حجاب غيبت؛ مثل خورشيدي پشت ابر، مي‌داني كه هست و مي‌داني كه به نورش دنيا را روشن مي‌كند.و چه قدر دلت مي‌خواهد كه اين ابر كنار برود و خورشيد را با همه‌ي وجودت حس كني. چه قدر دلت مي‌خواهد كه بيايد و ديدگان تو به ديدار جمالش روشن شود. بيايد و بر كوچه‌هامان قدم نهد و قدمگاهش را ببوسي و بر چشم نهي و آن را توتياي ديده سازي.كاش كه بيايد و بهاري الهي را در دل‌هاي تك تك‌مان به پا كند و ما چشم دوخته در آينه‌ي معرفتش و شناساي قدر والايش، سر به اطاعت محضش نهيم و جان و سر به رهش فدا كنيم. خوشا روزي كه بيايد آن سراسر مهر، آن لطف ازلي، آن محبت جاري و آن حقيقي‌ترين بهار.چه قدر فيض خدا در اين گوشه‌ي خلقت جاري است؛ كه خدا امام را ظرف وجود معنوي انسان‌ها قرار داد و چه قدر حكمت او لايتناهي است، آن گاه كه امام را در پرده‌ي غيبت كشيد و چه قدر لطف و مهر مي‌بارد كه حتي در غيبت هم، ما را تنها نگذاشت و زنجيره‌ي ولايت را همواره متصل نگاه داشت تا در دوران تاريك غيبت و در هجران بهار، راه را گم نكنيم و سبز بودن را از ياد نبريم و آينه‌ي اطاعت محض را كه خصلت دايمي انسان است در برابر شيطان منهيم، با او باشيم و به راه او قدم زنيم، سبز و بهاري بمانیم، معناي گل‌هاي خوبي را در يادها نگه داريم و آماده شويم كه آمدن بهار سخت نزديك است.
[1] مفاتيح الجنان،ص 900: «عصمكم الله من الزلل و امنكم من الفتن».
[2] سوره نساء(4)آيه‌ي 52.
[3] مفاتيج الجنان، ص 905: «واجعلني ممن...يسلك سبيلكم».
[4] مفاتيح الجنان،ص 901،«و من والاكم فقد والي الله».
[5] همان، ص 901:«و من احبكم فقد احب الله».
[6] همان، ص 901:«و من عاداكم فقد عادي الله».
[7] ملاصدرا، شرح اصول كافي، ج 2، ص 487:«لو بقيت الارض بغير امام لساخت».
ولایت بهار


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته