دل، خانهي محبت است و محبت سرشارترين طراوت بهار، خانهي دلمان را لبريز كرده است. اي سبزترين! دريچهي قلبمان يكسره به سوي آسمان انتظار مقدمت گشوده است و از پشت همين پنجره چشم به راه آمدنت نشستهايم و اگر روزها بگذرد و عمرها سپري شود، قلبهامان از يقين به آمدنت لبريز خواهد شد [1] ذره ذرهي قلبمان گواه است كه ميآيي با عطر خوش حيات، تا به شميم روح افزايت دلهاي مردهمان را زنده كني. [2] بيا اي باغبان بنفشههاي پاكي! بيا كه انتظار آمدنت با تار و پود دلهامان عجين شده است.اين فقط چشم نيست كه در فراق تو چشمهي اشك است، اين تنها دستهامان نيست كه به آسمان بلند است و تو را ميطلبد، كه با هر قطرهي اشكي، قلب نيز شرحه شرحه ميشود، دل نيز ميسوزد و مينالد. تو آرزوي دل هر زن و مرد با ايماني كه در هجرت نالان است. [3] چه ميشود كه بيايي؟!اي مرهم دلهاي شكسته، اي طبيب قلبهاي دردمند! داروي دل بيمارمان غبار مقدم توست. كي غبار قدمت را توتياي چشم خواهم ساخت؟ اي يكه سوار وادي مهر! بيا كه دل، داغ تو دارد و سر، مهر تو، اي مولا و اي مقتداي من! قلب من تسليم توست، [4] آينهي حكم توست.كه حكم تو حكم خداست. خدايا، به پاكي مقدمش سوگندت ميدهم كه قلب مرا عرصهي اطاعت محض از ولي امرت قرار ده! [5] ياريام كن تا عطر حضورش را از پس پردهي غيبت بيابم و به يمن اين حضور مبارك، گردن اطاعت بر امرش نهم. ياريام ده تا آنچه خواست اوست، از عمق دل بخواهم و آنچه نميپسندد، با تمام وجود ناپسند دارم.مهربانا! يادش را از يادم مبر. [6] ايمان به او را در قلبم افزون كن [7] و يقين به ظهورش را هر لحظه در برابر ديدگانم بنماي [8] رحيما! عزيزا! ريوفا! در روزگار طولاني غيبتش، يقين به آمدنش را از ما مگير [9] و در گذر اين انتظار طولاني، خواب غفلت بر ديدگان ما ميفكن و به فراموشيمان فرو مبر! مگذار اين دل منتظر به بازيچههاي دنيايي سرگرم شود و بر رنگ وارنگ دنيا دل خوش كند. مگذار اين قلب چشم به راه و شيفتهي قدمش، آني رنگ و بوي غير پذيرد و يا آيينه ي تصويري، غير تصوير بهار باشد و يا لحظهاي دريچهاي به غير وادي مهر او بگشايد. مگذار قلبمان به اطاعت غير او بتپد. اي مهربانترين! مگذار دلمان بيش از اين در انتظار آمدنش شرحه شرحه شود. به نسيم آمدنش روح حيات بر ما ببار و چشممان را به جمال دل آرايش روشن كن و قلبهامان را به حضورش آرامش بخش، [10] يا غياث المستغيثين!
[1] مفاتيح الجنان،ص 869: فلو تطاولت الدهور و تمادت الاعمار لم ازدد فيك الا يقينا.
[2] همان، ص 973: «احي به القلوب المينه».
[3] همان، ص 886: «بنفسي انت امنيه شايق يتمني من مومن و مومنه ذكرا فحنا».
[4] همان، ص 904،«قلبي لكم مسلم».
[5] مفاتيح الجنان، ص 969: «لين قلبي لولي امرك».
[6] همان، ص 970:«و لا تسنا ذكره و انتظاره و الايمان به و قوه اليقين في ظهوره».
[7] همان، ص 970:«و لا تنسنا ذكره و انتظاره و الايمان به و قوه اليقين في ظهوره».
[8] همان، ص 970:«و لا تنسنا ذكره و انتظاره و الايمان به و قوه اليقين في ظهوره».
[9] همان، ص 970:«اللهم و لا تسلبنا اليقين لطول الامد في غيبته».
[10] همان،ص 876:«و ثبت به القلب».