اى كه يك گوشه چشمت غم عالم ببرد
حيف باشد كه تو باشى و مرا غم ببرد
اگر چه در غيبت كبرى، قرار نيست هرچشمى به جمال نورانى عزيز فاطمه سلام الله علیها روشن شود اما اين باب براى اتمام حجت يا عنايت خاص به مقام پاكان يا دستگيرى از بيچارگان يا ... گاهى باز مىشود ضمن اينكه سنت الهى بر اين است كه اگر درى را بكوبى عاقبت باز مىشود كه نبى مهربانى پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «من جدّ وجد» هركس تلاش كند مىيابد.
هرچند به دست آوردن رضايت آن ولى عصر و حجت زمان، بسيار با ارزشتر از ديدن جمالشان مىباشد (كه چه بسيار انسان هايى كه با ولى زمانشان همنشين بودند و عاقبت خوبى پيدا نكردند كه در صدر اسلام اين موارد بسيار اتفاق افتاد) اما هيچكس نمىتواند آثار و بركات ملاقات با يك انسان كامل را نفى كند و انقلابى را كه در روح و روان اشخاص در اين برخورد ايجاد مىشود نبيند.
ما در اين كتاب، تشرفاتى را جمع آورى كردهايم كه حاوى پيامى مهم در متن دين هستند و فقط صرف نقل آن تشرف نيست. آنچه كه در اين جريانها بهانه شده است تا ولى عصر عليه السلام عنايت ويژه كنند و به فرياد دادخواهى برسند يا به درمان دردى تسكين باشند يا اينكه سفارشى را فرمايش كرده باشند ، آنها را آوردهايم تا جوانان بدانند راه وصول به قطب عالم امكان، متدين شدن به آداب دين است و اينكه وظيفه ما حركت در راه بندگى خداست . امور ديگر به دست آن بزرگوار است كه اگر صلاح بداند دريغ نمىورزد.
مهم اين است كه هالهاى از رضايت حضرت، وجود ما را فرابگيرد كه چشم ما به جايى و كسى نگاه كند كه رضايت اوست، گوش چيزى را بشنود كه خواست اوست و زبان آن چه را بگويد كه بتواند در محضر او بازگو كند و ...
اين همان عبوديت است كه معيار انسانيت امور مارا امضا كند و يك تاييدى از آن بزرگوار دريافت نمائيم.
در هر قسمت بعد از ذكر چند تشرف به روايات ائمه معصومين عليهم السلام در آن باب اشارهاى و در آخر حرف دلى در همان موضوع مطرح شده است.
دعاى شما مىتواند ما را در مسير رضايت آن حضرت قرار دهد.