montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

حضرت زهرا سلام الله علیها در دفاع از امام زمانشان از هر فرصتى استفاده كردند تا بتوانند در اذهان مردم سؤال ايجاد كرده و سندى بر مظلوميت على عليه السلام و رسوايى خلفا باقى گذارند تا گواهى باشد در تاريخ و آيندگان طالب حقيقت بتوانند حق را از باطل تشخيص داده، درست را از نادرست بشناسند.
ايشان آنچنان زيستند تا رفتنشان ادامه‏ى حيات باشد و چراغى روشنگر تا همه‏ى نسل‏ها از خود بپرسند كه چگونه شد كه دخترپيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم در جوانى از دنيارفت و مزار مطهر او كجاست؟!
لذا به همسر گرامى‏شان اميرالمؤمنين على عليه السلام چنين وصيت مى‏كنند:
«على جان! مرا شبانه غسل بده، كفنم كن، به خاك بسپار و اجازه مده آنانى كه بر من ستم كردند و آزارم دادند و حق مرا غصب نمودند در تشييع جنازه‏ى من حاضر شوند و بر من نماز گزارند. زيرا آنان دشمنان من و دشمنان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى‏باشند». [1]
در روايتى ديگر آمده‏است كه از اميرالمؤمنين عليه السلام سؤال شد: «چرا فاطمه سلام الله علیها را شبانه دفن كردند؟ ايشان فرمودند: به خاطر بيزارى و غضب فاطمه‏ سلام الله علیها از آن جماعت!» [2]
بنا بر آن‏چه حضرت زهرا سلام الله علیها از غاصبان خلافت ديدند و مصيبت‏هايى كه بعد از رحلت پدر به ايشان وارد شد، هدفشان از چنين وصيتى مبنى بر مخفى بودن قبرشان براى هميشه، هدفى والا و فوق تصور ما مى‏باشد. چرا كه وسعت نظر ايشان گسترده‏تر از زمان حياتشان و يا مدتى محدود بعد از شهادتشان بوده‏است. آن‏چه از وصايا و سفارشات آن بانوى بزرگوار دريافت مى‏شود آن است كه با گذشت زمان سؤال‏ها انباشته شود و دوست و دشمن يكباره و همصدا بپرسند كه قبر فاطمه‏ى‏ زهرا سلام الله علیها كجاست؟! و براى چه هنوز پنهان است؟! چرا بايد مراسم تدفين آن يگانه‏دخت رسول خداصلى الله عليه و آله و سلم مخفيانه برگزار شود؟! چرا تشييع و نماز بر آن پيكر مطهر بدون اطلاع و حضور مردم مدينه، غريبانه برگزار گرديد؟!
و در پاسخ مى‏شنوند كه ستم‏ها ، اهانت‏ها و آزارها سبب شد كه فاطمه ی زهرا سلام الله علیها به اخفا وصيت كنند.
در بررسى و مطالعه‏ى وصيت بانو، حقايق تاريخ آشكار مى‏شود.
ايشان فرمودند: «امتى كه عهد و پيمان خدا و پيامبرش را در ولايت و رهبرى على عليه السلام شكستند و آن را ناديده گرفتند، حق ندارند بر پيكر من نماز گزارند، آن‏ها كه نسبت به حق ما ظلم روا داشتند، ارث مرا غاصبانه تصرف كردند، سند مالكيت فدك را از دست من ربودند و به آتش كشيدند، آنان كه گواهان و شاهدان مرا تكذيب نمودند. (اشاره به ماجراى فدك ) سوگند به خدا كه گواهان من حضرت جبرائيل و ميكائيل و اميرالمؤمنين‏عليه السلام و ام ايمن بوده‏اند. آنانى كه در روز يارى و حمايت از ما در خانه‏هاى خود خزيدند و دست از يارى ما كشيدند. على عليه السلام مرا همراه با حسن و حسين شب و روز براى بيدارى امت غفلت‏زده به خانه‏ى مهاجر و انصار مى‏برد و من آن‏ها را نسبت به خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و حقوق الهى هشدار مى‏دادم و مى‏گفتم: به ما اهل بيت ظلم روا نداريد و حقى مسلم را كه خدا به ما بخشيده‏است غصب نكنيد!
و آنان در تاريكى شب جواب مساعد مى‏دادند كه شما را يارى مى‏كنيم، اما در روز روشن از يارى ما دست برمى‏داشتند.
تا آن كه به خانه‏ى ما هجوم آوردند و با جمع‏آورى هيزم فراوان و آتش زدن درب آن خواستند خانه را و ما را كه در آن بوديم در آتش بسوزانند.
آيا سزاوار است چنين امتى بر من نماز گزارند!!! [3]
و اين‏گونه مظلوميت فاطمه‏ى‏ زهرا سلام الله علیها و ماهيت ظالمان و غاصبان حقش براى هميشه آشكار مى‏شود. مراسم تشييع مخفيانه و قبر پنهانى فاطمه‏ى‏ زهرا سلام الله علیها ، در روزهاى نخست پس از رحلت ايشان باعث شد تا عده‏اى‏پيدا شده، اظهار ندامت كنند و با خود بگويند كه چه كرديم كه نبايد در تشييع دختر پيامبرمان حاضر باشيم؟!
هنگامى‏كه اميرالمؤمنين عليه السلام پيكر مطهر فاطمه‏ى‏ زهرا سلام الله علیها را به خاك سپردند و قبر ايشان را با زمين هموار نمودن، غم و اندوهشان به هيجان آمد و اشك امانشان نمى‏داد. پس رو به سوى قبر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كردند و چنين فرمودند:
«سلام بر تو اى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ! از جانب خودم و دخترت، كه هم‏اكنون در جوارت فرود آمد و به سرعت به تو پيوسته‏است. اى پيامبر خدا! صبرم از فراق دختر برگزيده‏ات كم شده و طاقتم از دست رفته‏است، ولى پس از روبه رو شدن با فاجعه‏ى عظيم رحلت تو، هر مصيبت كه به من برسد كوچك است. يادم نمى‏رود كه با دست خود پيكرت را در قبر گذاشتم و هنگام رحلت سرت بر سينه‏ام بود.
اى پيامبر! امانتى را كه به من سپرده‏بودى به تو برگردانده‏شد، اما اندوه من هميشگى است و شب‏هايم را با بيدارى به سر مى‏برم تا اين‏كه به تو بپيوندم. به زودى دخترت تو را آگاه خواهد كرد كه امت تو به ستم كردن هم رأى شدند، چگونگى حال را بى‏پرده از وى بپرس، در حالى‏كه هنوز فاصله‏اى با زمان حيات تو نيفتاده و يادت فراموش نگرديده است».[4]
مظلوميت آن حبيبه‏ى خدا در مراسم تدفين و بعد از آن تنهايى و غربت مزارش، نشانه و جاودانگى دفاع او از ولايت به شمار مى‏رود.
مخفى بودن قبر فاطمه‏ى‏ زهرا سلام الله علیها آن‏چنان تأثيرى بر زائران كويش نهاده است كه همواره غضب، نفرين و لعن خود را بر كسانى كه باعث شدند آن‏ها را از زيارت صديقه‏ى كبرى محروم سازند به همراه دارد. اعتراض حضرت زهرا سلام الله علیها اگر چه تاريخ را از تحريف مصون داشت و اگر چه فرياد تظلم او را بر جهانيان تا ابد طراوت بخشيد، اما سند سنگين‏ترين غم براى شيعه و عظيم‏ترين درد اسلام و بزرگ‏ترين اندوه مى‏باشد.
و اكنون ما نيز اللهُمَ اِن حالَ بَينى وبَينَهُ المَوتَ‏ُ الَّذى جَعَلتَهُ عَلى عِبادِكَ حَتماً مَقضِيّاً ، فَاَخرِجنى مِن قَبرى مُؤتَزِراً كَفَنى ،شاهِراً سَيفى،مُجَرِداً قَناتى ، مُلَبّياً دَعوَةَ الّداعى فِى الحاضِرِ والبادى[5]
خداوندا !اگر بين من و او (صاحب الزمان ) مرگ مانع شد ،همان مرگى كه براى همه بندگانت حتمى است پس مرا از قبرم خارج كن در حالى كه كفن خود را به كمر بسته و شمشيرم را كشيده و نيزه ام را آماده كرده ام و لبيك گو به دعوت تو در شهر يا بيابان ساكن باشم
هميشه آخرين ها نشانه پايان نيست بلكه گاهى مى تواند آغاز يك رسالت باشد . در آموزه هاى مكتب امامت به ما آموخته اند كه مرگ آغاز حياتى جاودانه است ، لذا بايد برايش آنچنان توشه اى اندوخت تا پشتوانه اى جاودانه باشد .
و اكنون ما نيز در مقام يك منتظر ،يك چشم براه دنياى دوست داشتنى ظهور ، آرزوى ديدن روى او را توشه راه مى‏كنيم ودرانتظار آمدنش، دوستانش را يارى و از دشمنانش بيزارى مى جوييم.
[1] بحار ، ج 43 ، ص‏209.
[2] امالى شيخ صدوق ، ص‏523.
[3] بيت‏الاحزان ، ص‏113.
[4] بيت‏الاحزان، به نقل از نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 202.
[5] دعاى عهد / مفاتيح الجنان
آخرين وصيت..


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته