سال :
دل نوشته
امروز عاشوراست
امروز عاشوراست
اينجا تكه اي از زمين كه هزاران فرسخ با كرب و بلا فاصله دارد
از ابتداي صبح امروز دلتنگ كرب و بلا بودم، دلتنگ عزيزي كه اين روزها زاير كربلاست و دلي غمگين به وسعت خلقت دارد آقايي دل غمين دارم كه امروز عزادار بي سر شدن امام زمان كوفه است و دل نگران فرداهاي زمين.
دل به او سپردم تا بيايد براي دلم مَقتل خواني كند
روضه خوانِ امروز عاشوراي من مولايم مهدي بود
چشم بردنيا بستم و با جمله هاي زيارت ناحيه با مولايم به كربلا رفتم
او خواند و من ديدم
دست هاي بر زمين افتاده ي عباس را
چادر سوخته را
گوش هاي پاره پاره را
نيزه هاي بر تنِ عباس جا گرفته را
تيرهاي بر جانِ علي اكبر نشسته را
گلوي سپيده سرخ رنگ شده ي علي اصغر را
چشم هاي لبريز از التماس رُباب را
او خواند و من شنيدم
صداي نيزه ها را
صداي قلب بانوي كربلا را
صداي سُم اسبان را
صداي اشك هاي مادري دلتنگ را
صداي افتادن عمودِ خيمه ي عمو را
مهدی (عج) روایت گر زنده ي صحنه هاي كرب و بلاست
دل نگرانش شدم. برايش انشراحي خواندم و پرسيدم آقاي من اين جمله ها اين تصويرها واقعي ست؟
سوالم بي جواب ماند و خواند:
سلام بر بدن هاي بي سر
سلام بر تن هاي بي كفن
سلام بر جان هاي درد ديده
سلام بر لب هاي خشكيده
سلام بر جسم هاي رنگ پريده
با خود گفتم اگر حتي يك جمله اش هم حقيقت باشد
بايد بميرم از شرمندگي كه مولايم هر چه را ديده مي خواند
هر چه را با قلبش درد كشيده مي خواند
از خجالت سر به زير انداختم و فقط اشك ريختم
من كربلا را ديدم
وقتي مولايم گوشه ي كرب و بلا
دل غمينِ دردهاي اهل بيتش بود
شعر
گرگ ها یوسف گل پیرهنش را بردند
بادها عطر خوش پیرهنش را بردند
سوختند و خبر سوختنش را بردند

نیزه ها بر عطشش قهقهه سر می دادند
زخم ها لاله ی باغ بدنش را بردند

دشنه ها دور و بر پیکر او حلقه زدند
حلقه ها نقش عقیق یمنش را بردند

این عطش یوسف معصوم کدامین مصر است
که روی نیزه بوی پیرهنش را بردند

تا که معلوم نگردد به کدام آئین است
اهل صحرای تجرّد کفنش را بردند

باد ها سینه زنان زودتر از خواهر او
تا مدینه خبر آمدنش را بردند

یوسف آهسته بگویی که نمیرد یعقوب
گرگ ها یوسف گل پیرهنش را بردند
شاعر: رضا جعفری
داستان
کیست مرا یاری کند؟
هنگامی که امام حسین(ع) تصمیم گرفت از مدینه خارج شود، امّ سلمه نزد آن حضرت آمد و گفت «پسرم! با رفتن به عراق من را محزون و غمگین مکن، از جدت رسول خدا(ص) شنیدم که می ‌فرمود: «فرزندم حسین(ع) در سرزمین عراق در محلی به نام کربلا کشته می ‌شود.»
امام حسین (ع) فرمود: «مادر! به خدا سوگند من هم این را می ‌دانم و می ‌دانم که کشته خواهم شد، و چاره ‌ای جز این ندارم، به خدا قسم روزی را که کشته می ‌شوم می ‌دانم و کسی که مرا می ‌کشد می ‌شناسم و محلی را که در آن دفن می ‌شوم می ‎دانم و می ‌دانم چه کسانی از اهل بیت و نزدیکان و شیعیان من کشته می‌ شوند، مادر! اگر بخواهی قتلگاهم را به تو نشان می‌ دهم.
سپس حضرت به طرف کربلا اشاره کرد و زمین را هموار کرد و قتلگاه و محل دفن و لشگرگاه خود را به او نشان داد.
امّ سلمه شدیداً گریه کرد و کار امام حسین(ع) را به خدا واگذار نمود.
حضرت به او فرمود: «مادر! مشیّت خدای عزّ وجلّ بر این است که مرا بر اثر ظلم و دشمنی، کشته و بی ‌سر ببیند و اهل بیت و اقوام و زنان مرا آواره ببیند و فرزندانم را سر بریده و مظلوم و اسیرِ در بند ببیند در حالی که طلب یاری می ‌کنند اما کسی را برای یاری نمی ‌یابند.»
گلواژه
کربلا
پیامبر (ص) فرمود: پسرم حسین در سرزمینی به خاک سپرده می شود که به آن کربلا گویند، زمین ممتازی که همواره گنبد اسلام بوده است، چنانکه خدا، یاران مؤمن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد.
منبع: کامل الزیارات، ص 269، باب 88، ح 8
آیات آسمانی
قیامت حسین
خورشید بر سینه ی آسمان
صدای اذان امام زمان کرب و بلا بلند
رخصت می خواهد برای دو رکعتی عشقبازی با معبودش اما نمی گذارند
اینان همان خوارج کوفه اند همان ابن ملجم های رخ عوض کرده همان ناکثین و مارقین که علی را به مظلومیت کشاندند
حال نوبت به فرزند علی رسیده
حال باید حسین را ساکت کنند تا به زبان علی از طلم و بیداد پرده داری نکند
اما حسین برای صلح نیامده به کرب و بلا
آمده تا سکوت حَسن را بشکند آمده تا پرده از اسرار سکوت برادر بردارد
چه حسن باشد و سکوتش چه حسین باشد و قیامش
دین خدا باید در خلقت جاری بماند به نام محمد و اهل بیتش
و باقی خواهد ماند
مولای من
اهل زمین را به دریای بیکران حضورت دعوت کرده ام
تا بیایند سکوت حَسن و قیام حسین را در وجودت یک جا ببینند
باید از خواب غفلت برخیزند که در امروز زمین تو از هر امام زمانی غریب تر مانده ای
کتاب
مقتل أبی مِخنف
«مقتل أبی مِخنف» اولین و مستندترین مقتل امام حسین (ع) ست. این مقتل در دهه صد و سی هجری یعنی تقریباً هفتاد سال پس از عاشورا نوشته شده است.
از جمله دلایل قابل اطمینان و مستند بودن این مقتل می توان به اصلیت أبی مخنف اشاره کرد. وی اهل کوفه بوده و بسیاری از افرادی که به نحوی در این واقعه حضور داشتند و در جریان مسائل بوده اند را می شناخته و بسیاری از وقایع روایت شده را از افرادی روایت کرده که یا جز یاران امام حسین بودند (که از واقعه عاشورا زنده مانده اند) یا از سپاهیان ابن زیاد که شاهد نحوه شهادت امام و 72 تن بوده اند. به علاوه أبی مخنف حوادث را با یک واسطه یا حداکثر دو واسطه روایت کرده است.
مقتل أبی مِخنف
تحقیق: محمدهادی یوسفی غروی
ترجمه: جواد سلیمانی
انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام‌ خمینی، قم
مهدویت
دیدگاه مسیو ماربین درباره قیام امام حسین (ع)
مسیو ماربین -دانشمند و محقق آلمانی- درباره ی امام حسین(ع) و قیام جاودانه اش، همچنین علل قیام آن حضرت(ع) و نتایج آن به طور مفصل سخن رانده است که خلاصه آن چنین است:
«حسین بن علی(ع) -نوه محمد(ص)، که از دختر محبوبش فاطمه(س) متولد شده- تنها کسی است که در چهارده قرن پیش در برابر حکومت جور و ظلم قد علم کرد. در فرزند علی(ع)، همه اخلاق و صفاتی که در دوران حکومت عرب پسندیده و قابل احترام بود، مشاهده می شد. حسین(ع) شجاعت و دلاوری را از پدر خود به ارث برده بود و به احکام و دستورات اسلام تسلطی کامل داشت.....
موضوعی را که نمی توان نادیده گرفت این است که حسین(ع) اولین شخص سیاستمداری بود که تا به امروز، احدی سیاستی به مؤثری سیاست او اتخاذ ننموده است. زمانی که بنی امیه- دشمن کینه توز اسلام- در مقام هتک حرمت به اسلام برآمدند حسین(ع) سکوت را جایز ندانسته به طور جدی و علنی علیه بنی امیه و حکومت وقت قیام کرد و آل ابی سفیان و یزیدیان را به رسوایی و نابودی کشانید. او علناً و آشکارا می گفت: من در راه حق و جهت امر به معروف قیام خواهم کرد و کمترین تردیدی ندارم که در این راه کشته خواهم شد. من قیام خواهم کرد اگر چه جان خود و عزیزانم را در این راه از دست بدهم. او به گفته اش عمل کرد؛ عملی که هیچ گاه در دنیا سابقه نداشته و نخواهد داشت که شرحش از حد ایجاز ما خارج است.
تاریخ عاشورا کاملاً نشان می دهد که هیچ یک از شهیدان کربلا عمداً خود را به کشتن نداده اند، بلکه هر یک از کشته شدگان مورد هجوم و تاخت و تاز سپاه دشمن قرار گرفته مظلومانه از پای درآمده اند و هر یک از این شهدا به اندازه مظلومیت شان بر عظمت و بزرگی اسلام افزوده اند؛ ولی شهادت حسین(ع) از همه مهمتر و از روی دانش و بصیرت و سیاست انجام گرفت و این شهادت و شهامت در تاریخ بشریت نظیر نداشته است.
... چندی نگذشت که حکومت ظلم و جور معاویه و جانشینان او از میان رفت و در کمتر از یک قرن، قدرت از بنی امیه سلب گردید. خارج شدن قدرت از دست بنی امیه به گونه ای انجام شد که امروز نام و نشانی از آنان نمودار نیست و اگر در متن کتاب های تاریخی نامی از این قوم ذکر شده در تعقیب آن هزاران نفرین و ناسزا نوشته شده و این نیست مگر به واسطه قیام حسین(ع) و یاران با وفای او.»
ر ک سیاست اسلامی نوشته ی مسیو ماربین