سال :
زیارت نامه
دل نوشته
نور زندانی
فروغی که از خورشید وجودش می ‌تابید، روشنگر افکار و راهنمای مردم بیدار بود. ظلمت حاکم، آن حق مظلوم را به زندان افکند و در حصر نهاد، ولی آن نور زندانى، پیوسته روشنایی می‌ بخشید و بر دل ‌های محبان حکومت داشت؛ نه با سلاح، که با فلاح؛ نه با قدرت نظامى، که با فضیلت اخلاقى.
سخن ‌چینان از جاذبه معنوی و برتری علمی ‌اش در آتش حسد می ‌‌سوختند و حاکمان، او را رقیب حکومت می دانستند. او را از مدینه به سامرا بردند تا مدینه بی ‌خورشید بماند و پروانه ‌ها، سرگردان و شیعه، پریشان، ولی خلفای کوردل عباسى، کورتر از آن بودند که فروغ جهان‌تاب او را درک کنند.
آنچه او را محبوب دل ‌ها ساخته بود، پیوند با خدا، تکیه بر خالق، غنای از مخلوق، وارستگی از دنیا، وابستگی به ابدیت و دلدادگی به عبادت بود.
سلام بر جان روشن و ضمیر فروزانش که با نیایش و نجوا با خدا مأنوس بود و سجاده و سحر، گواه یک عمر تهجد و شب‌زنده‌داری ‌اش بود.
نویسنده: سید محمدصادق میرقیصرى
شعر
آبروی سامرا از چشم زارش ریخته
رنگ صد لاله ز نسرین عذارش ریخته
صد نیستان ناله از آه نَزارش ریخته

فاطمه گر نیست بر بالین او پس از چه روی
این همه یاس پریشان در کنارش ریخته؟

یا پریده در حقیقت رنگ از روی مهش
یا دل آیینه ‌ی آیینه دارش ریخته

تیر دیگر در کمان صیاد دنیا، چون نداشت
زهر را، چون طرح بر جان شکارش ریخته

خشکسالی جای دارد شهر را ویران کند
آبروی سامرا از چشم زارش ریخته

در عیادت از دلش شاید که دل‌ ها بشکند
چون دل اهل و عیال او کنارش ریخته

بس که می‌ سوزد گمانم قالب خورشید را
از دل آتش نهاد داغدارش ریخته

شاید از کرب و بلا می ‌آید و قبر حسین
ابر دلتنگی که باران بر مزارش ریخته

در کفن پیچید مانند خبر در کوچه‌ ها
در گریز روضه خود طرحی به کارش ریخته

جای دارد تاک روید معنی از خاک درش
اشک چشم عسکری روی مزارش ریخته
شاعر: محمد سهرابی
داستان
آیه ای برای درمان
يكى از اصحاب حضرت ابوالحسن، امام هادى صلوات اللّه عليه به نام اسحاق بن ابراهيم حكايت كند:
روزى به محضر مبارك آن حضرت شرفياب شدم، شخصى را ديدم كه در مجلس حضرت اظهار داشت: مدّتى است كه مبتلا به سردرد شديدى گشته ام.
امام عليه السلام فرمود: ظرفى را با مقدارى آب بردار و اين آيه شريفه قرآن را بر آن بخوان:
أوَلَمْ يَرَ الَّذينَ كَفَرُوا انَّ السَّمواتِ وَ الاْ رْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتّقْنا هُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيٍ حَيُّ أ فَلا يُؤْمِنُونَ. [1]
و سپس آن را بياشام، كه انشاءاللّه سردرد برطرف خواهد شد. [2]

پی نوشت:
1-سوره انبياء: آيه 30.
2- بحارالا نوار: ج 92، ص 51، ح 7.
گلواژه
حدیث
امام هادی علیه السلام می فرماید:
به جای حسرت و اندوه برای عدم موفقیت ‌های گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.
منبع: میزان الحکمه، ج. ۷، ص. ۴۵۴
آیات آسمانی
سامرا، شهر خفته در خفقان
سامرا، معکوس نام خود را بر او عرضه داشته است: اندوه عالم جمع شد در کسی که دید... و او آن را دید. متوکل، امام را در سامرا سکونت داده است؛ اما کدام سامرا و چه سکونتی!
امام دید و تحمل کرد. او این شهر خفته در خفقان را تماشا کرد و تاب آورد؛ آن چنان که صالح بن سعید چون به دیدارش آمد و او را در آن خانه محقر دید، با بغضی اندوهناک زمزمه کرد: «این ستمکاران، همه تلاش خود را برای خاموش کردن نور شما به کار گرفته اند و برای پنهان داشتن مقام تو، به هر حیله ای متوسل می شوند. چگونه باور کنم شما را در چنین جای حقیری منزل داده باشند؟! جایی که محل آمد و شد گدایان و غریبان بی نام و نشان است!»
امام اشک های دل و دیده را فرو می خورد. پاسخ می دهد: «پسر سعید! آیا هنوز قدر و منزلت ما را در این حد گمان داری؟! آیا گمان می کنی این با رفعت شأن ما منافات دارد؟ مگر نمی دانی کسی را که خداوند، بلند و عظیم بدارد، به اینها پست و حقیر نمی شود؟!»
نویسنده: محبوبه زارع
کتاب
حیاه الامام الهادی(ع)
کتاب حاضر یکی از مجلداتِ موسوعه بزرگی درباره ی زندگانی اهل ‌بیت(ع) است و پژوهش موضوعیِ کاملی درباره زندگی امام هادی(ع) از ولادت تا شهادت است و برای تنظیم آن از منابع تاریخی، حدیثی، رجالی، کلامی، تفسیری و اخلاقی معتبری کمک گرفته شده است. این کتاب، در موضوعات زیر بخش بندی شده:
زندگی امام هادی(ع) در سایه ی پدر، نام ‌ها و القاب، نص درباره ی امامت آن بزرگوار، حیات ایشان قبل از هجرت به سامرا، قصه ی هجرت و علل آن، وکلای حضرت، وضعیت شیعیان و علویان در روزگار ایشان، موضع ‌گیری امام در برابر بدعت ‌ها، مکتبِ اعتقادی، فقهی و کلامی امام هادی، خلفای زمان آن بزرگوار و مطالب دیگر از حیاتِ شریف وی. مؤلف، پژوهش حاضر را به اندازة توان خود در ده‌ها منبع و مصدر پی‌گیری کرده است.

حیاه الامام الهادی(ع)
نویسنده: محمدجواد الطبسی
انتشارات بوستان کتاب، قم: 1388
مهدویت
وضعیت اقامتگاه امام هادی (ع) در سامرا
هنگامی که امام هادی علیه السلام به دستور متوکل وارد سامرا شد، او برای تحقیر امام و با این بهانه که هنوز محل اقامت حضرت آماده نیست، ایشان را در محل تجمع گدایان و بینوایان جای داد.
سپس امام را به خانه ای بردند که در اردوگاهی نظامی قرار داشت. متوکل دستور داده بود در اتاق حضرت قبری بکنند تا امام را از کنترل شدید خود آگاه کند و قدرت هر عملی را از حضرت بگیرد. امام در زمان متوکل، دوران سختی را پشت سر گذاشت. او چند بار دستور قتل امام را صادر کرد، ولی هر بار توطئه قتل ایشان نافرجام ماند. سرانجام این خلیفه ستمگر عباسی به دستور منتصر، فرزندش که به حضرت علی علیه السلام علاقه مند بود، به قتل رسید.

منبع: مجله گلبرگ، 1386