اوصاف و فضایل حضرت خدیجه سلام الله علیها
این بانوى بزرگوار و الگوى ممتاز زن مسلمان، در نزد پیامبر اكرم از احترام و محبوبیت خاص برخوردار بود. رسول گرامى، آن خاتون محترم را بسیار دوست مىداشت، به مهر و درایت او آگاه بود. و از این رو در كارهاى خود با وى نه فقط مانند یك همسر، بلكه همچون یك دوست فهیم و دلسوز و یار صمیمى، مشورت مىكرد و به نظریاتى كه خدیجه ابراز مىداشت، با دیدهى احترام مىنگریست.
از حضرت على علیه السلام روایت شده است كه فرمود: «این جمله را از خود پیامبر اسلام شنیدم كه فرمود: بهترین زنان بنىاسرائیل در عصر گذشته، مریم بنت عمران، و بهترین زنان امت، امروز خدیجه بنت خویلد است. [1]
البته مقام والا و احترام و شخصیت خدیجه علیهاالسلام را نباید با معیارهاى عادى سنجید، چه مقام و احترام آن بزرگوار چنان بالا گرفت كه خداوند تبارك و تعالى به وسیله جبرئیل براى او سلام فرستاد و او را به پاداشى عظیم وعده داد كه هیچ كس دیگرى، اعم از گذشتگان یا معاصرینش یا از اصحاب رسول خدا، بدان مقام نرسیده بودند.
بخارى یكى از محدثین بزرگ اهل سنت كه یكى از شش «صحیح» عمده و معتبر جهان تسنن از آن اوست، نقل مىكند: «عایشه مىگوید: دربارهى هیچ زنى به اندازهى خدیجه حسرت نكشیدم و حسادت نبردم وقتى شنیدم كه پروردگارش او را به بهشت وعده داده است.» [2]
این سخن عایشه، دور از واقعیت نبوده است. چون مىدانیم كه خدیجه نخستین همسرى است كه پیامبر اكرم قبل از آغاز رسالت اختیار كرده و مدتى طولانى، نزدیك به 25 سال با وى زندگى كرده است. با این كه حضرت رسول، پس از وفات خدیجه با برخى از زنان دیگر مانند عایشه، صفیه، امسلمه، و ... هم وصلت نموده، ولى در تمام مدتى كه همسران دیگرى در خانه داشت، باز از خدیجه به شایستگى یاد مىكرد، نام او را با احترام مىبرد و همواره خاطرهى او را گرامى و عزیز مىداشت چنان كه دربارهاش مىفرمود: «هرگز خداوند متعال بهتر از او را بر من نصیب نفرموده است. او روزى كه من نیاز به كمك داشتم، به یارىام آمد و دستم را با مهر و عطوفت گرفت؛ روزى به من ایمان آورد كه جهانیان نسبت به من كفر مىورزیدند، و روزى مرا تصدیق كرد كه جهانیان تكذیبم مىكردند، خداوند از او به من اولاد عنایت كرد.» [3]
این سخنان صریح و بىشائبه از زبان مبارك پیامبر گرامى اسلام به خوبى مىرساند كه خدیجه از چه موقعیت ممتازى در نزد پیامبر، و از چه شخصیتى برخوردار بوده است.
عایشه مىگوید: روزى نمىشد كه پیامبر اسلام از خدیجه ذكر خیرى به میان نیاورد. به حدى كه روزى غیرت و تعصب زنانه بر من غالب شد و با همان حال (حسادت) گفتم: آیا او زن سالخوردهاى نبود كه خداوند متعال بهتر از او نصیب تو كرده است؟ (منظور عایشه از این سخن، ابراز وجود و بیان ارزش خودش بوده است، زیرا خود را كه زنى بسیار جوان بود با حضرت خدیجه مقایسه كرده و خواسته است كه امتیاز جوانى خود را مطرح كند. اما خودش ادامه مىدهد:) پیامبر اسلام به شدت غضبناك شد، به حدى كه موهاى جلوى سر مباركش از شدت غضب تكان خورد و آنگاه آن جملات تحسینآمیز را (كه فوقا نقل كردیم) دربارهى خدیجه بیان فرمود.
و باز عایشه مىگوید: «هر وقت در منزل گوسفندى ذبح مىشد، پیامبر اسلام مىفرمودند: از گوشت آن براى دوستان خدیجه هم بفرستید. روزى به این وضع اعتراض كردم، ولى پیغمبر فرمودند: من دوستان خدیجه را نیز دوست مىدارم.» [4]
آنچه ذكر شد فقط مشتى از خروار بود. وگرنه احادیث بسیار زیادى در دست داریم كه از طریق دانشمندان اهل سنت هم نقل شده است و همه از اوصاف درخشان و شخصیت ممتاز و احترام فوقالعادهى خدیجه سخن مىگویند: از جمله در احادیث فراوان از طریق علماى عامه و خاصه، آمده است كه: كاملترین و بهترین زنان از نظر ایمان چهار تن بودهاند كه عبارتند از آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)، مریم دختر عمران (مادر حضرت عیسى مسیح) خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر پیامبر اسلام. [5]
لذا به خاطر همین اوصاف و فضایل، همین شخصیت و بزرگوارى، همین كاردانى و شایستگى و عطوفت و درایت و سایر امتیازات فوقالعادهى آن بانوى عزیز بود كه پیامبر اسلام، مادامى كه خدیجه كبرى زنده بود، با زن دیگرى ازدواج نكرد و با آن كه در آن زمان، شرایط خاص زمانى و مكانى و سنتهاى قومى و منطقهاى تعدد زوجات را به صورت امرى كاملاً عادى مىنگریست و مردان بسیارى در یك زمان چند همسر در خانه داشتند، و با آن كه قوانین اسلام نیز با تحقق شرائط لازم این اجازه را در اختیار هر فرد عادى هم مىگذاشت - چه رسد به پیامبر خدا - باز رسول اكرم هم هرگز در طول حیات خدیجه از این حق خود استفاده نكرد.
نكتهى مهم آن كه خدیجه در حساسترین شرایط زندگى پیامبر اسلام - چه آن زمان كه وجود مباركش در آستانهى نزول وحى قرار داشت و همه چیز دگرگون شده بود، و چه آن زمان كه وحى الهى بر قلب پاكش نازل مىشد و جهانى را به لرزه درمىآورد - همواره رسول اكرم را به خوبى درك مىكرد. او را به طور صحیح شناخت و به واقعیتهاى والاى وجودش پى برد. رسالت او را به روشنى فهمید و آن را با تمام جانش پذیرفت و با همهى توان خود در راه تثبیت و گسترش آن ایستادگى كرد. و به راستى كه كمتر همسرى مىتواند این چنین حساس و فهمیده و با كمال و عمیق و عالم و واقعبین باشد.
[1]عمدة ابن بطریق، ص 24 .
[2] صحیح بخارى، جزو پنجم، باب 30، ص 114
[3]همسران رسول خدا، ص 18. به نقل از استیعاب ابن عبدالبر.
[4] منبر الاسلام و توفیق الاعلم .
[5] استیعاب و صحیح بخارى.