منظور از غيبت امام زمان ارواحنا له الفداء اين نيست كه حضرت جايي مخفي شده باشند، بلكه بايد متوجّه بود كه حضرت غايب شدهاند، نه مخفي. بايد در مورد اين دو مفهوم تأمل كنيم و مفهوم غايب را بفهميم. متأسفانه بعضيها مقام غيب امام ارواحنا له الفداء را با مخفي كردن يكي گرفتهاند و در معرفت نسبت به امام به اشتباهاتي گرفتار شدهاند. درك اين مقام به آساني ميسّر نيست، همانطور كه خود ائمه ميفرمايند: «اَمْرُنا صَعْبٌ مُسْتَصْعَب»؛ يعني امر ما بسيار مشكل و رامناشدني است و در جايي ديگر ميفرمايند: «امر ما سرّ در سرّ است» يعني امر ما سرّي است پنهان در سرّ؛ پس بايد با كمي تلاش آماده درك اين مقام شد و بدون تلاشِ فكري و قلبي حقيقت موضوع بهدست ما نميآيد.
مخفي شدن؛ يعني كسي اينجا هست و در عرض ما هم هست، امّا مثلاً پشت ديوار پنهان شده است، ولي غايببودن؛ يعني كسي فوق هستيِ مادّي است، مثل ملائكه كه در غيب هستند و در مقامي بالاتر از عالم مادّه جاي دارند. مقام غيب امامزمان ارواحنا له الفداء به جهت واسطة فيض بودن حضرت است و هستي در قبضة مقام غيبي حضرت است و اساساً هر مرحله و مرتبة پاييني در قبضة مرتبه بالاترِ غيبياش قرار دارد. براي روشن شدن واسطة فيض بودن حضرت بايد بتوان اثبات كرد كه امام زمان ارواحنا له الفداء از نظر درجة وجودي از تمام ملائكة مقرّب بالاتر است، امّا مخلوق خداست. به قول بزرگان «كُلُّ ما سِوَي الله» است؛ يعني غير از خدا هر چه در هستي، كمال محسوب ميشود، همه در آن مقام جمع است و مراتب وجود در آن حضرت به صورت جامع وجود دارد.