montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

پی نوشت ها:
[1] . بهرام اخوان كاظمي- استاديار دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه شيراز
[2] . هم‌ چنان كه دربارة سرنوشت اين شيعيان در دعاي ندبه چنين آمده است: «فقتل من قتل و سُبي من سُبي و اُقصي من اٌقصي...».
[3] . نهج ‌البلاغه، خطبه 138.
[4] . نهج‌ البلاغه، ترجمه محمد دشتي، قم، مؤسسه انتشارات حضور، زمستان 1381، خطبه 138، ص 190.
[5] . «سُئل عن النبي متي يقوم قائمكم، قال اذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاً»؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 36، قم، دارالكتب اسلاميه، [بي‌تا]، روايت 176، باب 41، ص 322.
[6] . همان، ج 52، روايت 154، باب 25، ص 266.
[7] . عن محمد بن مسلم قال، سمعت ابا عبدالله(ع) يقول: «انّ لقيام القائم(ع) علامات تكون من الله عزوجل للمؤمنين قلت: و ما هي جعلني الله فداك؟ قال، ذلك قوله عزوجل «ولنبلونكم ـ يعني المؤمنين قبل خروج القائم ـ بشيءٍ من الخوف والجوع و نقص من الاموال والانفس والثمرات و بشر الصابرين»؛ محمدمحمدي ري‌ شهري، ميزان الحكمة، ج 1، قم، مكتبة الاعلام الاسلامي، 1362 ش، صص 290-291، روايت 1228(به نقل از تفسير نورالثقلين، ج1، ص 314).
[8] . see, chaim pereLman, Justice et raison, eed, 1970, edition de universite de Bruxelles, p.12-14.
[9] . اين تعريف از عدالت، در كليه آثار انديشمندان اسلامي آمده است؛ براي نمونه ر.ك: ابونصر محمد فارابي، انديشه‌هاي اهل مدينه فاضله، شرح و ترجمه سيد جعفر سجادي، تهران، طهوري، چ دوم، 1361، ص 258.
[10] . ر.ك: خواجه نظام ‌الملك طوسي، سياستنامه، تصحيح عباس اقبال، تهران، اساطير، ج دوم، 1369، صص 57 و 98.
[11] . ر.ك: همان، ص 3.
[12] . ر.ك: عبدالرحمن ابن خلدون، مقدمه، محمد پروين گنابادي، ج اول، چ پنجم، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1366، صص 71-72 و 543-537؛ ج دوم، صص 716-711.
[13] . ر.ك: ابونصر محمدفارابي، فصول المدني، تحقق: م.دنلوپ، كمبريج، 1961 فصل 58، صص 141-142. هم‌چنين، ر.ك: خواجه نصيرالدين طوسي، اخلاق ناصري، تصحيح مجتبي مينويي و عليرضا حيدري، تهران، خوارزمي، چ پنجم، 1373، صص 301-308.
[14] . ر.ك: طوسي، همان، ص 136.
[15] . ر.ك: نهج‌ البلاغه، ترجمه و شرح سيد علينقي فيض الاسلام، تهران، بي‌تا، 1392 هـ.ق،1351 هـ.ش، كلمه 223، ص 1188.
[16] . ر.ك: ابن سينا، الاشارات و التنبيهات، ج چهارم، تهران، دفتر نشر كتاب، 1362، ص 61. هم‌چنين ر.ك: ابن سينا، الشفاء و الالهيات، به كوشش الاب قنواتي و سعيد زايد، قاهره، 1964م, ص 441.
[17] . ر.ك: نهج ‌البلاغه، فيض الاسلام، حكمت 235، ص 171.
[18] . ر.ك: ياسين عيسي العاملي، الاصطلاحات الفقهيه في الرسائل العلميه، بيروت، دارالبلاغه، 1413 هـ.ق، ص 139.
[19] . كلنا الجنتين آتت اُكلها و لم تظلم منه شيئاً (كهف/ آية 33).
[20] . ولقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط. (حديد / 25).
[21] . ر.ك: سوره‌ هاي: شوري/ 15، مائده/ 8 ، نساء/ 58، نحل/ 90.
[22] . اصلي‌ ترين مترادف‌ هاي قرآني واژة عدل كه در قرآن آمده ‌اند و با آن ارتباط معنايي دارند، عبارتند از: قسط، قصد، استقامت، وسط، نصيب، حصّه، ميزان و غيره. همچنين جور ـ متضاد كلمه عدل ـ كه خود نيز مترادف ظلم است، كمتر در قرآن آمده است. البته كلمه ظلم و مشتقات آن به صورتي بسيار گسترده در اين كتاب آسماني ذكر شده است.
[23] . 62 مورد از مشتقات كلمه «اَمِنَ» در قرآن به شرح زير است: آمَن ـ آمِن ـ آمناً ـ‌ آمنّا ـ آمنتْ ـ آمنْتُ ـ آمنة ـ آمنتم ـ آمنكم ـ ‌آمنهم ـ‌ آمَنو ـ آمِنو ـ آمنون ـ آمنين ـ اوْتمن ـ الامانات ـ‌ اماناتكم ـ اماناتهم ـ الامانة ـ امانته ـ‌ أمِن ـ الامن ـ أمناً ـ‌ أمنة ـ أمنتكم ـ أمنتم ـ أمِنوُ ـ أمينِ ـ الايمان ـ‌ ايماناً ـ ايمانٍ ـ ايمانكم ـ ايمانه ـ ايمانها ـ ايمانهم ـ بايمانهنّ ـ تؤمن ـ تأمنّا ـ لتؤمننّ ـ تأمنه ـ تؤمنوا ـ تؤمنون ـ مؤمِن ـ مؤمناً ـ مؤمنات ـ مؤمنة ـ مأمنهُ ـ مؤمنون ـ مؤمنَين ـ مؤمِنين ـ مأمون ـ نؤمن ـ لَنؤمننّ ـ يأمن ـ يؤمن ـ يؤمنّ ـ لَيؤمنَنّ ـ ليؤمنُنّ ـ يأمنوا ـ يؤمنوا ـ يأمنوكم ـ يؤمنون؛ همچنين كلمه‌ هايي با بار معنايي مشابه امنيت، مانند «سكينة» 3 بار، «سكينته» 3 بار و «سلام» 33 بار، و «سلاماً» 9 بار در قرآن به كار رفته است.
[24] . براي اطلاع ر.ك، محمود روحاني، المعجم الاحصايي لالفاظ القرآن الكريم، (فرهنگ آماري كلمات قرآن كريم)، المجلد الاول، مشهد، آستان قدس رضوي، 1368 ش، صص 372 ـ 373.
شايان ذكر است كه كلمه «الاْمِنُ» در مجموع سه بار كه دو بار آن در سوره مكي انعام آيات 81 و 82 و يك‌ بار آن در سوره مدني نساء آيه 83 به كار رفته است. كلمه اَمناً دو بار يكي در سوره مدني بقره، آيه 125 و ديگري در سوره مدني نور، آيه 55 استفاده شده است. همچنين واژه «اَمنَةً» دوبار در سوره‌ هاي مدني آل عمران، آيه 154 و انفال، آيه 11 كاربرد داشته است.
[25] . سيد محمدحسين طباطبايي، تفسير الميزان، ج 15، ترجمه سيد محمد باقر همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چ پنجم، 1374، ص 209.
[26] . فليعبدوا رب هذا البيت الذي اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف (قريش: 3 و 4)
[27] .... و هذا البلد الامين لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم (تين: 3 و 4)
[28] . علامه طباطبايي، ترجمه الميزان، ج 20، ص 539.
[29] . اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً بركاتي از آسمان و زمين برايشان مي‌ گشوديم.
[30] . همان، ج 8، ص 252.
[31] . و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد، آن‌ گاه كه دشمنان [يكديگر] بوديد. پس ميان دل‌ هاي شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شديد و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد.
[32] . همان، ج 5، ص 376.
[33] . همان، ج 20، ص 607. امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در تفسير اين آيه فرموده‌اند: امنيت يكي از نعمت‌ هاي بزرگ خداوندي است و در برابر اين موهبت بزرگ، انسان‌ ها در روز قيامت مورد سؤال قرار خواهند گرفت و بايد پاسخ دهند: «ثم لتسئلن عن النعيم، قيل هو الامان»، ر.ك: ابوعلي فضل بن حسن طبرسي، مجمع ‌البيان، [بي‌جا]، دارالمعرفه، [بي‌تا]، ج 10، ص 538. همچنين ر.ك: محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 78، قم، دارالكتب الاسلامية، [بي‌تا]، حكمت 8 ، ص 172.
[34] . بحارالانوار، ج 10، ص 210.
[35] . همان، ج 7، ص 465.
[36] . همان.
[37] . همان، ج 11، ص 475.
[38] . ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 10، ص 84 .
[39] . رسول اكرم(ص)، نهج‌ الفصاحه، گردآورنده: مرتضي فريد تنكابني، تهران، نشر فرهنگ اسلامي، چ 4، 1374ش/1416ق، ص 59.
[40] . همان.
[41] . بحارالانوار، ج 78، حكمت 1، ص 171.
[42] . ابومحمدابن شعبه الحراني، تحف ‌العقول، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1363ش، 1404ق، ص 334.
[43] . عبدالواحد تميمي آمدي، شرح غررالحكم و دررالكلم، ج 4، تصحيح ميرجلال الدين حسيني ارموي، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1360 ش، ص 100.
[44] . همان، ج 6، ص 435.
[45] . «العدل فوز و كرامة، الانصاف افضل الفضائل»، عبدالكريم بن محمد قزويني، بقا و زوال در كلمات سياسي اميرمؤمنان(ع)، به كوشش رسول جعفريان، قم، كتابخانه آيت‌الله مرعشي نجفي، 1371، ص 97. «العدل افضل سجية»، همان، ص 100؛ «الانصاف افضل الشيّم»، همان، ص 97؛ «اسني المواهب العدل». همان، ص 112.
[46] . «العدل فضيلة السلطان»، «العدل جُنّة الدول»، «العدل يصلح الرعيه»، «العدل مألوف»، «اعدل تحكم»، «العدل نظام الامر»، «بالعدل تتضاعف البركات»، «العدل حياة»، «العدل حياة الاحكام»، «ملاك السياسة العدل»، «العدل اقوي اساس» و «العدل اساس به قوام العالم»؛ ميزان الحكمه، باب العدل، صص 78-90.
[47] . نهج ‌البلاغه، فيض‌ الاسلام، نامه 53، ص 988.
[48] . «من عدل تمكّن»، شرح غررالحكم، ج 5، ص 275؛ «من عدل عظم قدره»، همان، ج 5، ص 193؛ «من عدل في سلطانه استغني من اَعوانه»، همان، ج 5، ص 343؛ «من كثر عدله حمدت ايامه»، همان، ج 5، ص 290؛ «من عدل في سلطانه و بذل احسانه اعلي الله شأنه و اعزّ اعوانه»، همان، ج 5، ص 396.
[49] . «لن تحصّن الدول بمثل استعمال العدل فيها» شرح غررالحكم، ج 5، ص 70؛ «من عمل بالعدل حصّن الله ملكه و من عمل بالجور عجل الله هلكه»، همان، ج 5، ص 355؛ «العدل جنّةُ الدول»، همان، ج 2، ص 62؛ «اعدل تدم لك القدرة»، همان، ج 2، ص 178.
[50] . «العدل قوام البريّة»، عبدالكريم بن محمديحيي قزويني، زوال و بقا در كلمات سياسي اميرالمؤمنان(ع)، ص 99؛ «حسن العدل نظام البريّه»، همان، ص 138؛ «عدل الساعة حيوة الرعية و صلاح البرية»، همان، ص 175؛ «بالعدل تصلح الرعيه»، شرح غررالحكم، ج 1، ص 354؛ «العدل يستديم المحبة»، بقا و زوال... در كلمات سياسي اميرمؤمنان، ص 100؛ «الانصاف يرفع الخلاف و يوجب الائتلاف»، همان، ص 101.
[51] . «ما عمّرت البلدان به مثل العدل»، همان، ص 193.
[52] . نهج ‌البلاغه، فيض الاسلام، حكمت 468، ص 1304.
[53] . ر.ك: عبدالله جوادي آملي، «اجراي عدالت، مهم‌ ترين عامل بقاي نظام»، روزنامه جمهوري اسلامي، شماره‌ هاي 3082، 23 دي ‌1368.
[54] . همان.
[55] . نهج ‌البلاغه، فيض‌الاسلام، حكمت 342، ص 1251.
[56] . همان، خطبه 207، ص 681.
[57] . «و اما وجه الانتفاع بي في غيبتي فكالانتفاع بالشمس اذ غيبها عن الابصار السّحاب»، بحارالانوار، ج 52، ص 92.
[58] . «واني امان لاهل الارض كما ان النجوم امان لاهل السماء»، همان، ج 78، روايت 1، باب 30، ص 380.
[59] . قال رسول الله(ص): «واهل بيتي امان لاهل الارض»، همان، ج 23، روايت 64، ص 37، باب 1.
[60] . همان، ج 23، روايت 10، باب 1، ص 5.
[61] . همان، ج 10، ص 104؛ تحف‌العقول، ص 110. در نسخه تحف العقول حديث اين‌گونه روايت شده كه اين زن بر روي سرش زنبيل را قرار داده است.
[62] . بحارالانوار، ج 51، روايت 25، ص 82.
[63] . همان، روايت 35، ص 84.
[64] . قال رسول ‌الله(ص): المهدي من ولدي... يستخرج الكنوز و يفتح المدائن الشرك»، همان، باب 18، ص 96.
[65] . همان، ج 27، روايت 24، باب 4، ص 90.
[66] . «وله اسلم من في السموات والارض طوعاً و كرهاً»، آل عمران/ 83.
[67] . «اذا قام القائم(ع) لايبقي أرض الاّ نودي فيها بشهادة ان لا اله ‌الا‌ الله و أنّ محمداً رسول ‌الله»؛ ميزان ‌الحكمه، ج 1، روايت 1247، ص 294، (به ‌نقل از تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 362).
[68] . ميزان ‌الحكمه، ج 1، روايت 1240، ص 293. (به ‌فعل از مشكوة الانوار، ص 80).
[69] . قال اباعبدالله(ع): «اذا قام قائم آل محمد عليه و عليهم السلام، حكم بين الناس بحكم داود لايحتاج الي بينة يلهمه الله تعالي فيحكم بعلمه»؛ بحارالانوار، ج 14، روايت 23، باب 1، ص 14.
قال ابي جعفر(ع): «انه اذا قام قائم آل محمد حكم بحكم داود و سليمان لايسال الناس بينة»؛ همان، ج 23، روايت 28، باب 4، ص 85.
[70] . «اذ قام قائم اهل البيت قسم بالسويه و عدل في الرعيه فمن اطاعه فقد اطاع الله و من عصاه فقد عصي الله»، همان، ج 52، روايت 103، باب 27، ص 350؛ همچنين ر.ك: همان، ج 51، روايت 15، ص 81.
[71] . همان، ج 51، روايت 15، ص 81.
[72] . همان، باب 8، ص 91؛ همان، باب 17، ص 95.
[73] . همان، ج 52، ص 310، روايت 4، باب 27.
نویسنده: بهرام اخوان كاظمي
عدالت مهدوي و امنيت- بخش سوم- پی نوشت ها


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته
 Could not add IP : Data too long for column 'user_agent' at row 1