montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

نيز در تفسير عياشي از جابر جعفري روايت مي کند که حضرت امام محمد باقر عليه السلام به وي فرمود: در جاي خود بنشين و حرکتي از خود نشان مده، تا آنگاه که علائمي را که در سال طاق روي مي دهد و من اکنون براي تو ذکر مي کنم ببيني. و آن اينکه: کسي از دمشق صدایي مي زند، و در يکي از دهات آن فرو رفتگي پديد مي آيد، و قسمتي از مسجد آن فرو مي ريزد، و ميبيني که طايفه ترک از آنجا (دمشق) مي گذرند و در جزيره موصل فرود مي آيند. روميان هم در رمله فرود آيند و آن سالي است که در تمام سرزمين عرب اختلافات روي مي دهد. اهل شام بر گرد سه پرچم مختلف جمع مي شوند، يکي زرد و سفيد و ديگر سرخ و سفيد و سومي پرچم سفياني است. سفياني با دائيانش که از قبيله کلب مي باشند خروج مي کند و بر قبيله بني ذنب، الحمار از قبيله مضر حمله مي آورد و جنگي مي کند که تا آن روز چنان جنگي به وقوع نپيوسته است. سپس مردي از بني ذنب به دمشق مي آيد و با همراهانش طوري کشته مي شود که کسي را بدان گونه نکشته باشند. اينست معني آيه شريفه فاختلف الاحزاب من بينهم فويل للذين کفروا من مشهد يوم عظيم [1] يعني: طوائفي از ميان مردم به جان هم مي افتند. واي بر کفاري که آن روز بزرگ در آن جنگ شرکت مي جويند. سفياني و پيروانش خروج مي کنند و قصدي جز کشتن و آزار اولاد پيغمبر و شيعيان آنها ندارد او يک لشکر بکوفه مي فرستد، و جمعي از شيعيان آنجا را مي کشد و گروهي را بدار مي زند، و لشکري از خراسان آمده در ساحل شط دجله فرود مي آيند. مرد ضعيفي از شيعيان با طرفدارانش براي مقابله با سفياني به بيرون کوفه مي رود و مغلوب مي گردد، سپس سفياني لشکر ديگري به مدينه مي فرستد مردي آنجا کشته مي شود و مهدي و منصور فرار مي کنند سفياني هم بزرگ و کوچک سادات و ذريه پيغمبر را گرفته و حبس مي کند. آنگاه لشکري براي پيدا کردن مهدي و منصور از مدينه بيرون ميرود. مهدي همچون موسي بن عمران که هراسان از مصر خارج شد هراسان و نگران از مدينه بيرون ميرود، و بدينگونه وارد مکه ميشود. لشکر اعزامي هم بدنبال وي مي آيند، ولي وقتي به بيابان مکه و مدينه مي رسند، به زمين فرو مي روند و جز يک نفر که خبر آنها را مي برد باقي نمي ماند. قائم در بين رکن و مقام مي ايستد و نماز مي خواند. وزير او نيز با وي است. در آنوقت مهدي مي گويد اي مردم من از خداوند مي خواهم که مرا بر آنها که بر ما آل محمد صلي الله عليه و آله ظلم کردند و حق ما را گرفتند نصرت دهد، هر کس درباره با من گفتگو دارد بيايد و به من بگويد زيرا من از هر کس بخداوند نزديکترم، و هر کس درباره آدم گفتگو دارد به من بگويد زيرا من از هر کس به آدم نزديکترم و هر کس درباره نوح گفتگو دارد به من بگويد که من از هر کس به وي نزديکترم، و هر کس درباره ابراهيم گفتگو دارد به من بگويد، زيرا من از هر کس به ابراهيم نزديکترم و هر کس درباره محمد گفتگو دارد به من بگويد که من از هر کس به محمد (ص) نزديکتر و هر کس درباره پيغمبران با ما گفتگو دارد به من بگويد، زيرا ما از هر کسي به پيغمبران نزديکتريم. و هر کس در خصوص کتاب خدا قرآن گفتگو دارد به من بگويد زيرا ما در اين خصوص از هر کس سزاوارتريم. ما و هر مسلماني گواهيم که به ما خاندان پيغمبر ستم نمودند، و ما را آواره کردند، و از خانه و وطن خود بيرون نمودند و اموال ما را ضبط کردند، و ما را از همه چيز محروم و مقهور نمودند ما هم اکنون از خدا و هر مسلماني ياري مي طلبيم. سپس امام محمد باقر عليه السلام فرمود: به خدا قسم سيصد و سيزده مرد که پنجاه زن نيز در ميان آنهاست مانند قطعه هاي ابر در فصل پائيز، در غير موسم حج در مکه معظمه جمع مي شوند. چنانکه خداوند مي فرمايد: «اينما تکونوا يات بکم الله جميعا ان الله علي کل شي‏ء قدير يعني: هر جا باشيد خداوند تمام شما را گرد آورد، خداوند بر هر چيز تواناست.» در آن موقع مردي از خاندان پيغمبر مي گويد: اين شهر مکه مردمي ستمگر دارد. سپس آن سيصد و سيزده نفر بعد از زمان پيغمبر [2] در بين رکن و مقام با مهدي بيعت مي کنند: آنگاه با لشکر و سلاح و وزيرش از مکه بيرون مي آيند. در آن وقت منادي در مکه از آسمان او را به نام صدا مي زند و مردم را به ظهورش اطلاع مي دهد. به طوري که تمام مردم روي زمين آن صدا را مي شوند. اي جابر نام وي نام پيغمبري است. اگر اين براي شما مشکل باشد، پيمان پيغمبر و پرچم و سلاح او و اينکه او مهدي مردي پاکدل از اولاد حسين عليه السلام است باعث اشتباه و اشکال نخواهد بود اگر اينهم موجب اشتباه گردد، آن صداي آسماني که او را به اسم و ظهورش صدا مي زنند باعث اشتباه نخواهد شد. آنگاه حضرت به جابر جعفري راوي اين حديث فرمود: مبادا به معدودي از سادات که مدعي مهدويت ميشوند اعتنا کني. زيرا دولت پيغمبر و علي يکبار است و يکوقت ظاهر ميشود ولي ديگران دولتها دارند. پس خودداري کن و اصلا از اين مدعيان پيروي مکن تا آنکه مردي از اولاد امام حسين عليه السلام را به بيني که عهد نامه پيغمبر و پرچم و سلاح وي با اوست. زيرا عهدنامه پيغمبر به علي بن الحسين رسيد و بعد از او به محمد بن علي خود حضرت رسيد و بعد هم خدا هر چه خواهي مي کند. پس هميشه با اينان باش و از آنان که براي تو ذکر کردم جدا بپرهيز [3] مگر هنگامي که مردي از خاندان پيغمبر قيام کند که سيصد و سيزده نفرمود و پرچم پيغمبر با اوست، و آهنگ مدينه نمايد، و موقعي که از بيابان بيداء عبور کند مي گويد: اينجا جاي کساني است که زمين آنها را فرو برد، چنانکه خدا مي فرمايد: «افامن الذين مکروا السيئات ان يخسف الله بهم الارض او ياتيهم العذاب من حيث لا يشعرون او ياخذهم في تقلبهم فما هم بمعجزين» [4] وقتي وارد مدينه گرديد محمد بن شجري را مانند يوسف از زندان در مي آورد سپس بکوفه مي آيد و مدتي طولاني در آنجا توقف مي کند و بعد از آن مدت به اراده خداوند بر کوفه غلبه مي نمايد، آنگاه با همراهانش به عذرا مي رود در آنجا مردم بسياري به وي مي پيوندد. در آن اوقات سفياني در بيابان رمله است سپس، دو لشکر با هم تلاقي مي کنند، آن روز، روز تغيير و تبديل است به اين معني که جمعي از لشکر سفياني به اصحاب قائم ملحق مي شود، و جمعي از کساني که به قائم پيوسته اند، به سفياني مي پيوندد البته اين عده غير از آن سيصد و سيزده نفر است چه آنها در حقيقت از پيروان سفياني مي باشند، چنانکه آن عده که به قائم ملحق مي شوند در باطن شيعه هستند. و در اين وقت هر کسي به صف واقعي خود مي پيوندد. آن روز روز تبديل است. اميرالمومنين عليه السلام فرمود: آن روز سفياني با تمام اتباعش کشته مي شود. به طوري که يک نفر نمي ماند که خبر آنها را بياورد. بدبخت کسي که آن روز از غنيمت قبيله کلب [5] بي نصيب بماند آنگاه قائم به کوفه مي آيد و آنجا جايگاه او خواهد بود. سپس هر جا مسلماني را به بردگي فروخته باشند. قائم او را مي خرد و آزاد مي کند، و هر جا قرض داري باشد، قرض او را مي دهد، و هر کس مظلمه اي به گردن داشته باشد، آن را رد مي کند اگر يک نفر از آنها کشته شود ديه مسلم او را گرفته به ولي او مي دهد، و اگر مقتولي قرض داشته باشد قرض او را مي پردازد. و به کسان او کمک مي کند، تا جایي که زمين پر از عدل و داد مي شود چنانکه پر از ظلم و ستم و تجاوزات شده باشد او قائم و خانواده اش در رحبه [6] سکونت مي ورزد. رحبه قبلاً مسکن حضرت نوح و سرزمين پاکي بوده است، محل سکونت و شهادت فرزندان پيغمبر هميشه زمين هاي پاکيزه بوده است. زيرا آنها جانشينان پاک سرشت پيغمبرند: شيخ مفيد در کتاب مجالس از حذيفه يماني روايت مي کند که گفت: شنيدم پيغمبر مي فرمود: خداوند دوستان و برگزيدگان خود را امتياز مي دهد، تا آنکه زمين را از لوث وجود منافقين و گمراهان و فرزندان آنها، پاک گرداند تا اينکه يک نفر مرد پنجاه زن آنها را ملاقات مي کند که يکي مي گويد: اي بنده خدا مرا بخر و ديگري مي گويد اي بنده خدا به من پناه بده نعماني در کتاب غيبت از کعب الاحبار روايت مي کند که گفت: در روز قيامت بندگان خدا به چهار دسته برانگيخته مي شوند: يک دسته سواره، و يک دسته روي پاهاي خود و يک دسته افتان و خيزان و يک دسته روي صورت هاي خود، در حالي که کر و گنگ و کور مي باشند، و عقل خود را از دست داده اند، و با آنها سخن نمي گويند، و به آنها اجازه نمي دهند که از کرده هاي خود پوزش بخواهند «تلفح وجوههم النار و هم فيها کالحون [7] يعني: آنها کساني هستند که آتش دوزخ صورت هاشان را مي سوزاند و آنها در آنجا، زشت منظرانند.» گفتند: اي کعب اينها کيانند که بر روي برانگيخته مي گردند و اين حال را دارند؟ گفت: آنها کساني هستند که در گمراهي و انحراف از دين خدا و پيمان شکني به سر بردند. وقتي مردند خواهند ديد بد چيزي پيش از خود فرستاده اند، چه با خليفه خود و جانشين پيغمبرشان و اول عالم و فاضل خود و پرچمدار پيغمبرشان و صاحب حوض کوثر، جنگ کردند، او مايه آرزو و اميد مردم است، و دانایي ست که نادان نمي شود و حجتي است که هر کس از وي کناره بگيرد. مورد قهر خدا واقع مي شود و ب آتش دوزخ در افتد. به خداي کعبه او علي است که علمش از همه آنها بيشتر، و اسلامش پيشتر، و حلمش افزونتر است. من تعجب مي کنم که چرا ديگران را بر او مقدم مي دارند و هم تعجب مي کنم از کسي که درباره قائم مهدي عليه السلام که اوضاع زمين را عوض مي کند و به وسيله او عيسي بن مريم با نصاراي روم و چين احتجاج مي کند ترديد دارد. قائم از دودمان علي است. او از حيث خلقت و سيرت و زيبایي رخسار و هيأت از همه کس به عيسي بن مريم شبيه تر است. خداوند آنچه را به پيغمبران خود عطا فرموده به وي نيز مي دهد و بر آن هم مي افزايد. قائم از فرزندان علي است غيبتي همچون غيبت يوسف و رجعتي مانند رجعت عيسي دارد. آنگاه بعد از غائب شدنش همزمان با طلوع ستاره ديگري و خراب شدن شهر ري و فرو رفتن بغداد و خروج سفياني، و جنگ بني عباس با جوانان ارمنستان و آذربايجان، آشکار مي شوند و آن جنگي است که هزاران نفر در آن به قتل مي رسند. و هر کس شمشير خود را از غلاف به حالت آماده باش مي کشد و پرچم هاي سياه در بالاي سرش به اهتزاز مي آورند. آن جنگي است که مژده مرگ سرخ شمشير و طاعون بزرگ را به مردم مي دهد.
پی نوشت:
[1] سوره مريم آيه 19.
[2] که از مردم مکه براي رسالت خود و قبول دين اسلام بيعت گرفت.
[3] اين موضوع در زماني بوده که عده اي از سادات اولاد امام حسن بگمان گرفتن زمام امور از دست بني اميه و تشکيل دولت حقه ي خاندان پيغمبر در صدد قيام و انقلاب بودند سرانجام هم زيد بن علي برادر امام باقر و محمد و ابراهيم پسران عبد الله محض نوه ي امام حسن قيام کردند؛ و بدون اخذ نتيجه شهيد شدند!.
[4] ترجمه و تفسير آن در صفحه 261 گذشت.
[5] در همين روايت خوانديم که دائيان و حاميان سفياني از قبيله ي کلب اند پس اين غنيمت از سفياني و کسان و لشکر او به شيعيان ميرسد. زيرنويس صفحه 307 را نيز بخوانيد.
[6] رحبه- بضم راء و سکون حاء محلي نزديک قادسيه و تا کوفه يک روز راه بوده است. گويا منظور حوالي مسجد سهله کنوني و نجف اشرف است که در روايات ديگر نيز تصريح شده است.
[7] سوره مومنون آيه 106.
اوضاع عمومي آخرالزمان قبل از ظهور امام زمان و بعد از آن (از زبان امام باقر)


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته
 Could not add IP : Data too long for column 'user_agent' at row 1