montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

ساخت انسان، هدف انبیا، حکومت جهانی

انسان موجودی است که دفعتاً به تکامل نمی رسد بلکه استعدادهای نهفته در او به تدریج و با گذر زمان شکوفا می شود.
اثبات این مقدمه چندان دشوار نیست چرا که آن را با اندک توجه به تجربه های موجود می توان اثبات کرد. به عنوان نمونه یک بعد از وجود آدمی جسم اوست. تکامل این جسم ستبر، قوی و نیرومند شدن اوست که به تدریج و با گذر زمان دست یافتنی است. آدمی در ابتدای تولد جسمی نحیف و ظریف دارد که از انجام کوچک ترین فعالیتی عاجز است اما با مرور زمان و به آرامی با تغذیه مناسب و فراهم شدن سایر شرایط قوی تر و نیرومندتر می شود و این روند به مرور و با انجام فعالیت های ورزشی می تواند تا آنجا ادامه یابد که همان بدن ظریف و ضعیف به بدنی چالاک، توانمند و ستبر تبدیل شود.
این قاعده در ابعاد غیر مادی انسان نیز جریان دارد به عنوان نمونه نیروهای فکری انسان نیز همین گونه اند آدمی که به تعبیر قرآن در بدو تولد بهره ای از دانش ندارد «واللهُ أَخرَجَکُم مِن بُطُونِ أُمَهاتِکم لا تَعلَمونَ شَیئاً» [نحل : 78]
( آرام آرام از جهل فاصله می گیرد و با تلاش و دانش اندوزی، اندوخته های علمی اش را بیشتر و غنی تر می کند تا آنجا که به دانشمندی بزرگ تبدیل می شود که بسیاری از مجهولات عالم را کشف می کند و پایه گذار بسیاری از اختراعات و اکتشافات می شود. همچنین است ماجرای تربیت انسان و شکوفا شدن فضایل اخلاقی در وجود او که این نیز نیازمند گذر زمان است چرا که آدمی باید تحت تربیت مربی کاملی قرار بگیرد و در گذر زمان رذایل اخلاقی را یک به یک از خود دور کند و درخت فضیلت ها را در وجود خود غرس کند و آنها را آبیاری و مراقبت نماید تا آرام آرام در وجود او این فضایل ریشه بدواند و برایش تبدیل به ملکه ای استوار گردد.
2. هم چنان که انسان در جنبه فردی خود به تدریج تکامل می یابد تکامل جامعه انسانی نیز به تدریج و در گذر زمان حاصل شدنی است. با نگاهی به گذشته تاریخ می توان دریافت که اگر جوامع انسانی از نظر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... حرکتی رو به جلو داشته اند، این حرکت دفعتًا و یک شبه حاصل نشده است بلکه در گذر زمان و مرحله به مرحله تحقق یافته است. به عنوان نمونه در گذشته های دور بسیاری از حکومت ها به شیوه دیکتاتوری بر مردم حکومت می کردند اما بشر معاصر به حدی از تکامل رسیده است که به سادگی نمی توان بر او به چنین شیوه ای حکومت راند. ما حتی اگر قائل باشیم امروزه نیز نوع دیگری از حکومت های دیکتاتوری بر جوامع حکم می رانند که با قدرت نرم خود را بر گرده مردم سوار می کنند، باز همین که دیکتاتور ها برای اعمال قدرت خود نمی توانند از قدرت سخت استفاده نمایند دلیلی بر نوعی از تکامل در اجتماع است. به هر تقدیر روشن است که رسیدن جوامع بشری به این حد از آگاهی به تدریج و در بستر زمان شکل گرفته است و نه یک شبه و دفعتاً. علامه طباطبایی معتقد است که اساساً علت سیر تکاملی شرایع همین سیر تکاملی جوامع بشری است. ایشان در این باره چنین می نویسند:
از طرف دیگر نوع انسانی تدریجاً متوجه کمال است و جامعه بشری به مرور زمان کامل تر می شود. ظهور این تکامل در شرایع آسمانی نیز ضروری است و قرآن کریم نیز همین تکامل تدریجی را (چنان که از راه عقل به دست می آید) تأیید می کند و چنان که از آیاتش استفاده می شود هر شریعت لاحق از شریعت سابق کامل تر است. می فرماید: «وَ أَنزَلنا إَلیکَ الکِتابَ بِالحَقِ مُصَدِقاً لِما بَینَ یَدیهِ مِنَ الکِتابِ وَ مُهَیمِناً عَلَیهِ» [1]
3. یکی از اصول تربیت توجه به ظرفیت ها و توانمندی های متربی است. روشن است که اگر امر تربیت و هدایت بخواهد به ثمر بنشیند، مربی باید متناسب با ساخت و بافت متربی و ظرفیت های او برنامه ریزی و اقدام نماید. بی توجهی به این واقعیات بسان گذاشتن بار بیش از حد بر دوش متربی است که نتیجه ای جز پس زدن و بر زمین ماندن بار نخواهد داشت. بنابراین به اقتضای ضابطه یاد شده در امر هدایت انسان نیز نباید از این نکته غفلت ورزید.
اگر مطلب پیش گفته پذیرفتنی باشد در امر هدایت جوامع انسانی توسط خداوند متعال نیز این ضابطه رعایت خواهد شد و خداوند سبحان که هادی انسان و جوامع انسانی به سوی کمال است به اقتضای حکمت خود در امر هدایت متناسب با ساخت و بافت انسان و ظرفیت او که یکی از آن ها سیر تدریجی به سوی کمال نهایی است رفتار خواهد نمود.
حاصل آنچه گذشت این خواهد بود که خداوند متعال چنین اراده کرده است که در پایان تاریخ جامعه ای عاری از همه نقص ها و کاستی ها تشکیل شود و جامعه انسانی به آخرین حد کمال خود دست یابد. از سوی دیگر خداوند می داند رسیدن جامعه انسانی به این حد از کمال قابل دستیابی نیست مگر در گذر زمان و عبور انسان ها از میان حوادث و رخدادهای تلخ و شیرین بسیار و تجربه گرفتن از ابتلائات و امتحاناتی که در طول تاریخ بر آنها می گذرد. اگر خداوند سبحان می خواهد چنین جامعه ای در نهایت تشکیل شود و این جامعه به تدریج و در گذر زمان به آن هدف غایی می رسد، به صورت طبیعی خداوند سبحان برای این انسان زمانمند برنامه ای زمانبر طراحی کرده و نسخه ای متناسب با تکامل تدریجی او پیچیده است. آنچه که می تواند نسخه تدریجی خداوند متعال برای به تکامل رساندن انسان باشد همان برنامه ارسال انبیاست؛ چرا که انسان راهی به سوی کمال جز از مسیر وحی ندارد و پیامبران و اوصیای آنان خلفای خداوند در امر هدایت انسان و جوامع انسانی اند.
بر این اساس ارسال انبیاء و اولیاء در طول تاریخ گام هایی در همین مسیر بوده اند و هرپیامبری جامعه خود را در این مسیر به اندازه ای که میسور بوده به سوی آن غایت هدایت کرده است.
به تعبیر دیگر اگر انسان موجودی است که برای هدایتش نیازمند طی کردن کلاس های مختلف در طول زمان است و تنها با به انتها رساندن این مجموعه کلاس ها در نهایت، نمره قبولی را کسب خواهد کرد در نتیجه دنیا از ابتدا تا انتها مدرسه ای خواهد بود برای تربیت او و انبیاء به منزله معلمانی خواهند بود که از سوی خداوند متعال مسئولیت هدایت و تربیت دانش آموزان این مدرسه را در کلاس های مختلف بر عهده گرفته اند. بنابراین مدیر این مدرسه از همان آغاز به این جریان پیوسته و تدریجی تربیت توجه داشته و هر کلاسی را متناسب با سطح دانش آموزان و نیاز های آن مقطع قرار داده و در کلاس های بالاتر نیز به نیازهای تکامل یافته توجه کرده تا آرام آرام پس از طی این دوره به نهایت تکامل خود برسند و این همان نگاه تاریخی به ظهور و قرار گرفتن تلاش های پیوسته انبیاء در مسیر تحقق جامعه عدل جهانی است.
هم چنان که گذشت دومین مسیر شناسایی نقش حرکت تاریخی انبیاء در ظهور، تحلیل هدف خداوند متعال است. اگر طبق اراده الهی سیر جوامع انسانی در نهایت به سوی تشکیل حکومت عدل جهانی است که انسان ها در همه جنبه ها به شکوفایی می رسند و در همه مراتب انسانیت عدالت واقعی برقرار می شود، می توان با تحلیل این غایت و کنکاش در ملزومات آن به جایگاهی که انبیاء در تحقق این غایت داشته اند پی برد. توضیح این مطلب به مقدماتی نیاز دارد.
1. بر اساس آموزه های قرآن کریم و روایات متواتر در پایان تاریخ، حکومت صالحان برپا خواهد شد و عبادت خالصانه و بدون هر گونه شائبه شرک در پهنه زمین شکل خواهد گرفت.
2. بر اساس سنت های الهی که حاکم بر هستی و جوامع انسانی است خداوند متعال غایات و اهداف خود را نه از مسیر اعجاز که بر اساس قانون اسباب و مسببات پی گیری می نماید. «ابی الله أن یجری الاشیاء الا بأسباب». [2] و بر اساس همین سنت ها اعمال اعجاز، در موارد خاص و مواقع اضطراری است. بر این اساس تشکیل حکومت عدل جهانی باید از مسیر طبیعی اش تحصیل شود.
3. تشکیل حکومت عدل جهانی و تغییر وضعیت جامعه جهانی از ظلم به عدل و از گمراهی به سعادت و از نافرمانی به عبودیت، تغییری در انسان و جامعه انسانی است و بر اساس سنت های الهی تغییر در سرنوشت جوامع انسانی از رهگذر تغییر در انسان ها رخ می دهد و تا انسان ها در خود تغییری ایجاد نکنند، خداوند سرنوشت شان را تغییر نخواهد داد. «إِنَّ اللهَ لا یُغَیِرُ ما بِقومٍ حتی یُغَیِرو ما بِأنفُسِهِم» [رعد، 11].
4. تغییری که در انسان ها باید اتفاق بیافتد باید از نظر عمق و وسعت تغییری متناسب با آن هدف متعالی و در حد و اندازه آن باشد.

پی نوشت:
1- علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، 1385 : 143
2- کلینی، الکافی، 1367 : ج 1، 183
نویسنده نصرت الله آیتی
ساخت انسان، هدف انبیا، حکومت جهانی


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته
 Could not add IP : Data too long for column 'user_agent' at row 1