امام صادق علیه السلام فرمود : موضوع غيبت سرَى است از اسرار خداوند و غيبى است از غيوب الهى، چون خدا را حكيم مى دانيم بايد اعتراف كنم كه كارهايش از روى حكمت صادر مى شود گرچه تفصيلش براى ما مجهول باشد . [1]
از اين حديث به خوبى آشکار مى شود كه علت و فلسفه اصلى غيبت، جزء اسرار الهى است و جز ائمه اطهار علیه السلام كسى نمى داند آن ها هم مأذون به بازگو كردن آن نبودند. ولى در پاره اى روايات [2] بعضى از حكمت هاى آن بيان شده كه به آن ها اشاره مى كنيم:
آزمايش و امتحان : امام موسى بن جعفر علیه السلام مى فرمايد: براى صاحب الامر ناچار غيبتى خواهد بود، به طورى كه گروهى از مؤمنين از عقيده بر مى گردند. خدا به وسيله غيبت، بندگانش را امتحان مى كند. [3]
بيعت نکردن با ستمکاران : على بن موسى الرضا علیه السلام فرمود: گويا شيعيانم را مى بينم كه هنگام مرگ سومين فرزندم [4] امام عسكرى علیه السلام در جست و جوى امام خود همه جا را مى گردند، اما او را نمى يابند. عرض كردم براى چه؟ فرمود: براى اين كه امامشان غايب مى شود. عرض كردم چرا غايب مى شود فرمود: براى اين كه وقتى با شمشير قيام كرد، بيعت احدى درگردنش نباشد. [5]
نجات از قتل : زراره از امام باقر علیه السلام نقل مى كندكه آن حضرت فرمود: قائم بايد غايب شود، عرض كردم چرا؟ فرمود: ازكشته شدن مى ترسد ... [6]
آمادگي پذيرش : براى تحقق يك انقلاب همه جانبه در سطح جهان، علاوه بر وجود رهبرى شايسته، آمادگى عمومى نيز لازم است.
[1]بحارالانوارج 52ص 91
[2]بحارالانوارج 52 باب علة الغيبة.
[3]بحارالانوار ج 52 ص 3 1 1.
[4]بحارالانوارج51 ص 52 1.
[5]همان.
[6]مهدى انفلايى بزرگ آيت الله مكارم شيرازى، ص240.