montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

ابن الحسين
احاديث بسيارى در باب نَسَب امام مهدى ارواحنا له الفداء وارد شده كه مشخص مي گردد ايشان قطعاً از نسل امام حسين علیه السلام و نهمين فرزند وى است. شيعه معتقد است كه حضرت مهدى ارواحنا له الفداء متولد شده، نامش محمد است، فرزند امام حسن عسكرى علیه السلام و نهمين فرزند از نسل امام حسين علیه السلام است.
سلمان فارسى گفت: بر نبى اکرم صلی الله علیه و آله و سلم داخل شدم و حسين را بر ران رسول خدا يافتم، در حالى كه حضرت چشمان و دهان او را مى بوسيد، مى فرمود: تو سرور، پسر سرور، و امام، پسرِامامى، تو پدر امامانى، تو حجَت و پدر نه حجت خدايى كه از نسل تو هستند و نهمين نفر آن ها، قائم خواهد بود.[1]
ابو بصير از امام باقر علیه السلام روايت مي كند كه: نه امام پس از حسين بن على علیه السلام وجود دارندكه نهمين آن ها قائم خواهد بود. [2]
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در اَخرين روزهاى زندگى، با دست مبارک به شانه امام حسين علیه السلام زد و خطاب به حضرت زهرا علیه السلام فرمود: مهدى امت از نسل اوست. دنيا سپرى نمى شود، جز اين كه مردي از اولاد حسين علیه السلام به پا خيزد و جهان را پر از عدل كند، چنانچه پر از ظلم و ستم شده باشد[3] و در حالى كه با دست مباركشان به سوى امام حسن و امام حسين علیه السلام اشاره مي كرد، فرمود: مهدى امت از آن هاست. [4]
نظر به اين كه مادر امام باقر علیه السلام دختر امام حسن مجتبى علیه السلام است، از اين رهگذر امامان بعدى حسنى و حسينى هستند و حضرت مهدى علیه السلام نوه پسرى امام حسين و نوه دخترى امام حسن مجتبى علیه السلام است. [5]

انگشتري حضرت
نقش نگين انگشترى حضرت مهدى ارواحنا له الفداء أنا حجة الله است وبه روايتى أنا حجة الله و خاصته مى باشد كه به همين مهر، روي زمين حكومت مي كند [6]
به نقل كفعمى، عبارت انگشترى حضرت، أنا حجة الله و خاصته"است . [7]

ايدى
از القاب حضرت شمرده شده است وظاهراً مراد از "ايدى "كه جمع يد است، به معنى نعمت باشد. [8]
استعمال كلمه "يد" به معناى نعمت، در زبان عربى بسيار است.


ابو ابراهيم
كنيه حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است.[9]

ابو القاسم
كنيه حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است.
روايت است از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم كه فرمودند:مهدى از فرزندان من است،اسم او اسم من و کنيه او کنيه من است.در تاريخ ابن خشاب، روايت است از امام صادق علیه السلام كه فرمود: خلف صالح، از فرزندان من است، اوست مهدى، اسم او محمد است. کنيه او ابوالقاسم.[10]

ابو صالح
کنيه معروف حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است.
در ميان عرب ها، بلدى و باديه نشين و پيوسته در توسلات و استغاثات خود، آن حضرت را به اين اسم مى خوانند و شاعران و اديبان در قصايد و مدايح خود ذكر مي كنند.
از امام صادق علیه السلام روايت است كه فرمود: هرگاه گم شدى در راه نداكن يا بگو: يا صالح يا ابا صالح ارشدنا الى الطريق رحمكم الله و آورده اند كه صالح، اسم جنى است كه سير مي کند در بلاد به جهت ارشاد گم شده و حبس كردن حيوان فراركرده. چنان چه در خصال ازاميرالمؤمنين علیه السلام روايت شده است[11] بسيارى از منتظران، با جمله يا ابا صالح المهدي از حضرت مدد مي گيرند.

ابو عبدالله
کنيه حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است.
گنجى شافعى درکتاب البيان " در احوال صاحب الزمان ارواحنا له الفداء روايت كرده از حذيفه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم كه فرمود:اگر نماند از دنيا مگر يک روز، هر آينه بر مى انگيزاند خداوند، مردى راكه اسم او اسم من است و خلق او خلق من، کنيه او ابو عبدالله است و بيايد كه آن جناب، مكنى است به كنيه جميع اجداد طاهرين خود[12]


ابوالحسن
كنيه حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است.[13]

ابوجعفر
روايت شده كه کنيه حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است.[14]


امير الامره
اميرالمؤمنين علیه السلام حضرت مهدى ارواحنا له الفداء را به اين لقب مي خواندند.
فضل بن شاذان دركتاب "غيبت " روايت كرده از امام صادق علیه السلام كه فرمودند: "... بيرون مي آيد دجال و مبالغه مي كند در اغوا واضلال، پس ظاهر مي شود امير امَره وقاتل كفره وسلطان مأمول كه متحيَر است در غيبت او عقول و او نهم از فرزندان تو است اى حسين، كه ظاهر مي شود بين ركنين وغلبه مي كند بر ثقلين [15]

احسان
از القاب حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است.[16]

احمد
از اسامى حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است.
شيخ صدوق در كمال الدين روايت كرده از اميرالمؤمنين علیه السلام كه فرمود:بيرون مى آيد مردي از فرزندان من در آخر الزمان... براى او دو اسم است، اسمى مخفى و اسمى ظاهر، اما اسمى كه مخفى است، احمد است... !
درغيبت شيخ طوسى روايت شده از حذيفه كه گفت: شنيدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم راكه ذكر كرد مهدى را پس فرمود: بيعت مي كنند با او ميان ركن و مقام. اسم او احمد است وعبدالله و مهدى.در تاریخ ابن خشاب و غيره روايت است كه آن جناب، صاحب دو اسم است و ظاهراً مراد، دو اسم مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باشد[17]

امان زمين
در نامه مبارك امام مهدى ارواحنا له الفداء به اسحاق بن يعقوب " آمده است كه: "ـ.. إني أمان لِأهل الأرض، كما ان النَجوم امان لِأهل السماء " [18] من مايه آرامش و امنيت زمينيان هستم، همان گونه كه ستارگان آسمان، باعث امنيت آسمانيان هستند .
اين تعبير در سخنان پيامبر گرامى اسلام صلی الله علیه و آله و سلم [19]، امام سجاد [20]، امام باقر [21]، امام صادق [22] و امام رضا علیه السلام [23] نيز آمده است.
پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: "ستارگان، پناهگاه و مايه امنيت اهل آسمان ها هستند و خاندان من، مايه امنيت براى امت من. [24]

امام زمان
امام به معناى پيشوا و مقتدا است و در اصطلاح اماميه، پيشواى معصوم و منصوب از طرف خدا است كه مقام رياست عامه را دارا مى باشد.
"امام زمان "، متخذ از كلمه صاحب الزمان است كه در ادعيه و زيارات آمده است.
در زيارتى كه هر روز بعد از نماز صبح، حضرت ولى عصر ارواحنا له الفداء به آن زيارت مى شود آمده است: اللهم بلغ مولاى صاحبَ الزمان صلوات الله عليه...
حضرت آيت الله وحيد خراسانى درباره کلمه "امام زمان" چنين مي گويد:
اگر درباره اضافه شدن كلمه "صاحب و امام " به زمان انديشه كنيد و در اين كه آن حضرت، جلوى زمان و پيش از زمان است و زمان، پشت سر اوست فكركنيد، تمام كمال معرفت را نسبت به حضرت مهدى ارواحنا له الفداء پيدا مي كنيد. اين تعبير، فقط نسبت به حضرت حجَت ارواحنا له الفداء و در خصوص آن حضرت است . اگركسى عمق اين مطلب را بفهمد، خواهد دانست كه چرا امام زمان علیه السلام پير نمى شود.
آن حضرت هم مقدَم بر زمانيات است و هم مقدم بر زمان ، و امامت زمان ممكن نيست مگر آن كه به سر حد تجرَدى برسدكه بتواند تمام زمان را امامت كند و آن چه همه فحول بشر را گيج كرده اين است كه او به مرحله تجردى است كه تمام زمان را امامت مي کند و در عين حال، متجسد است و اجتماع اين تجسد با آن ترؤح، و آن ترؤح با اين تجسد، از خصوصيات حضرت حجت ارواحنا له الفداء است. امام است براى زمان.
اين مطلب كه براى بعضى كوتاه فكران مشكل شده كه چگونه است همه پير مى شوند و آن بزرگوار پير نمى شود و چطور مرور زمان بر او اثرى نمي گذارد، كه "ان الشمسَ وَالقمَرَ يبليان کل جديد" حل مى شود. زيرا وقتى شمس و قمر به آن جا مى رسد خاموش مى شود.
مقام آن حضرت مقامى است كه به مجرد رسيدن شمس و قمرى كه يبليان كلَ جديد به آن مقام اين دو خاموش مى شوند. او شمس و قمر راكهنه مي کند، اما شمس و قمر او را پير و فرسوده نمى سازد .
اين امامت در مرحله فعليت، به نسبتِ به زمان، نه تنها اهل زمان، از مختضات حضرت حجت ارواحنا له الفداء است وجز او براى احدى در عالم چنين مقامى نيست، لذا آن حضرت ملقب است به صاحب الزمان، پس وجود او مسيطر بر زمان است.[25]


أذن سامعه
از القاب حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است.[26]

ابومحمد
روايت شده كه کنيه حضرت مهدى ارواحنا له الفداء است.[27]

امن يجيب
امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء و يحعلکم خلفاء الارض إله مع الله قليلا ما يذکرون .
يست كه درمانده را زمانى كه او را بخواند اجابت كند، وگرفتارى را برطرف سازد و شما را جانشينان اين زمين قرار دهد؟ آيا معبودى با خداست؟ چه كم پند مي گيريد خداوند متعال در آين آيه و در آيه قبل وبعد آن، پرسش هايى درباره بعضى واقعيت هاى جهان هستى مطرح كرده تا بدين وسيله از مردم اعتراف بگيردكه كسى نمي تواند در اين كارها همراه با خدا باشد وشريك او معرفى شود.
در آيه 2 سؤال درباره اين است كه وقتى انسان همچون غريقى در امواج دريا قوطه ور است وهيچ پناهگاهى ندارد وازتمام اسباب قطع اميد كرده است در اين حالت چه كسى است كه اگر انسان او را صدا زند و از اويارى طلبد، جوابش مي دهد و او را ازگرفتارى نجات مي دهد آيا غير از خدايى كه خالق همه چيز ورازق همه مردم است وهمه امور از مبدأ ومعاد تحت قدرت اوست، كسى شايسته عبوديت است.
اين آيا از راه رجوع به فطرت، ما را به خدايى رهنمون مي سازدكه انسان هاى درمانده و مضطر در صورتى كه او را بخوانند واز او يارى طلبند، اجابت كرده و ازگرفتا رى مي رهاند.
واما اضطرار حالتى درونى است وزمانى به وجود مي آيد كه انسان هيچ وسيله وپناهگاهى براى حل مشكل خود ندارد ودستش از همه راه هاى طبيعى كوتاه شده است
در اين حالت درونش او را به يك وسيله معنوى راهنمايى مي كند وبه وسيله آن اميد نجات پيدا مي كند.
دل انسان در حالت اضطرار به گونه اى به خداوند متصل مي شود و آدمي با تمامي وجودش خدا را مي بيند وصدايش مي زند.
از ويژگى هاى انسان اين است كه هنگام گرفتارى به ياد خدا مي آفتد ودر همه حال او را صدا مي زند گر چه ممكن است بعد از رفع مشكل دوباره خدا را فراموش كند.
و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه او قاعدا او قائما فلما کشفنا عنه ضره مر کان لم يدعنا الي ضر مسه [28] گامي كه به انسان ناراحتى برسد، ما را در حالى كه به پهلو خوابيده يا نشسته ويا ايستاده است مي خواند.
اما هنگامي كه ناراحتى او را برطرف كرديم چنان مي رود مثل اينكه هرگز ما را براى حل مشكلى كه به او رسيده، نخوانده است.
از آيه محل بحث استفاده مي شود كه براى اجابت دعا تحقق دو شرط لازم است:
1. انسان به حد اضطرار ودرماندگى برسد أمن یجيب المضطر
2. انسان از تمام اسباب مادى نا اميد شود وبا تمام وجود فقط خدا را بخواند. إذا دعاه
در اين حالت انسان ارتباط قوى ومحكمي با خداپيدا مي کند وخداوند نيز دعاى او رامستجاب مي كند وگرفتارى را از او برطرف مي كند و يکشف السوء پس اگر در جامعه اى ظلم وستم فراگير شود، مردمي كه به ضعف كشيده شده اند يار وياورى نداشته باشند تا آن ما را از اين رنج وبلا نجات دهد، وتلاش وكوشش آن ما براى تغيير اوضاع اثر نداشته باشددر اين حالت اگر مردم با قطع همه واسطه ها، ارتباط كامل با خداوند پيداكنند، آن وعده الهى كه همان تحقق خلافت در زمين براى مؤمنان صالح ومستضعفان روى زمين است محقق خواهد شد.
اين بخش از آيا كه مي فرمايد: "و يجعلکم خلفاء الارض" بيانگر خواسته مهمي است كه مردم بايد طالب آن باشند، وهمين جمله قرينه اى است كه يكى از مصاديق "سوء چيره شدن ظالمان بر مستضعفانى است كه پناهگاهى جز خدا ندارند. ولذا اگر در اين حال مستضعفان، با اخلاص تمام خدا را بخوانند وعده الهى محقق مي شود و آن ها وارث زمين مي گردند.
از مصاديق بارز اين آيه مردمي هستند كه با تحمل همه سختى ها وگرفتارى ها، زمينه حكومت جهانى حضرت مهدى ارواحنا له الفداء را فراهم مي كنند.
در روايتى از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده است كه: سيکون من بعدي خلفاء، ومن بعد الخلفأء أمراء ومن بعد الأمراء ملوك ومن بعدالملوك جبابرة ثم يخرج رجل من إهل بيتي يملا الارض عدلا کما ملئت جورا[29]
بعد از من خلفايى مي آيند، وپس آز آن اميرانى مي آيند،وبعد از آن پادشاهانى مي آيند، وپس از آن جبارانى مي آيند، سپس مردى از خاندان من قيام مي كند وزمين را پر از عدل مي كند همان طوركه از ظلم پرشده بود .
روايت ديگرى از امام صادق علیه السلام نيز چنين آمده است: به خدا سوگند گويا من به سوى قائم مي نگرم در حالى كه پشتش را به حجر الاسود زده وخدا را به حق خود مي خواند... سپس فرمود: به خدا سوگند مضطر درکتاب خدا, در آيه امن يجيب المضطر... اوست. [30]
آرى،انتظار فرج وقتى از حالت دعاهايى كه فقط بر زبان جارى است خارج شود وممه به مرحله اى برسندكه واقعاً منتظر قيام مهدى علیه السلام باشند وخود را براى آن روز آماده كنند وبا تمام وجود از خداوند درخواست فرج كنند، دعاى آن ها به اجابت مي رسد[31]

استضعاف
به معناى ناتوان شمردن و حقير داشتن است.
خداوند در قرآن كريم وعده داده كه مي خواهيم بر تحقير شدگان در زمين منت نهاده وايشان را به پيشوايى برسانيم ووارث پيشينيان شان كنيم. [32]
بسيارى گفته اند تحقق اين وعده الهى، در زمان ظهور حضرت مهدى ارواحنا له الفداء خواهد بود.

[1]كمال لدين ج اص 262 الخصال ج 2 ص 475.
[2]كافى ج ا ص 533.
[3]منتخب الاثرص 99 ا الزام الناصب ص 52 عيون اخبارالرضا ج 2 ص 130.
[4]بحارالانوار ج 51 ص 78.
[5]روزگار رهاي ج 1 ص 73.
[6] نجم الثاقب باب دوم.
[7]اعيان الشيعه ج 2 ص 44.
[8] خصال صدوق ص 108 تفسيرصانى ج 4ص 225.
[9]نجم الثاقب باب دوم.
[10] همان.
[11]بحار الانوار ج 52 ص 72 ا.
[12]نجم الثاقب باب دوم.
[13] همان.
[14] همان.
[15] همان.
[16] همان.
[17] همان.
[18] كمال ا لدين، ج 2ص 485 غيبة طوسى، ص 77 ا حتجاج طبرسي ج 2ص 471.
[19]بحار الانوار، ج 27ص 9 30. 3
[20]كمال الدبن، ج 1ص 207.
[21]همان ص 206.
[22]همان ج 2 ص 205.
[23]همان ص 2 0 02
[24]بحار الانوار ج 27 ص 309
[25] برگرفته ازگفتارى كه در پايان كتاب "پيام امام زمان " نوشته سيد جمال الدين حجازى از حضرت آيت الله وحيد خراسانى آمده است.
[26]نجم الثاقب، باب دوم.
[27]همان.
[28] سوره انعام 62.
[29] سوره يونس 12.
[30] کنزل العمال ج 14 ص 265.
[31] تفسير نورالثقلين ج 4ص 94.
[32] سوره قصص 5.
القابی که با «الف» شروع می شوند


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته