montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

در ذکر اعمال و آدابی که شاید بتوان به برکت آنها به سعادت ملاقات شرف حضور حضرت حجت ارواحنا له الفداء رسید. شناسد یا نشناسد؛ در خواب یا بیداری و بردن بهره و فیضی از آن حضرت، هر چند که نباشد مگر زیادتی نور یقین و معرفت وجدانی به آن وجود معظم که از اهم مقاصد است، از مطاوی کلمات سابقه.
در باب هشتم (ما امام زمان ارواحنا له الفداءرا دیده ایم) معلوم شد که نیل این مقصود و بلوغ این مرام در غیبت کبری ممکن و میسور بلکه مکشوف شد که توان به وسیله علم و عمل و تقوای تام و معرفت و تضرع و انابت و تهذیب نفس از هر غل و غش و ریبه و شک و شبهه و صفات مذمومه، قابل تلقی اسرار و دخول در سلک خاصان و خواص شد و از کلمات علمای اعلام شواهدی ذکر شد.
مقصود در اینجا نه بیان دست آوردن راه آن است که زیاده بر ادای تمام فرایض و سنن و آداب و ترک تمام محرمات و مکروهات و مبغوضات به نحوی که از او خواسته اند سایر مقدمات آن مستور و مخفی و جز بر اهلش مکشوف و مبین ندارند، بلکه غرض به دست آوردن راهی است که شاید به وسیله آن در عمر خویش، نوبتی به این نعمت برسد، هر چند در خواب باشد.
مخفی نماند که از تأمل در قصص و حکایات گذشته معلوم می شود که مداومت بر عمل نیک و عبادتی مشروعه و کوششی در انابه و تضرع، در مدت چهل روز به جهت این مقصد از اسباب قریبه و وسیله های عظیمه است؛ چنان که معلوم شد که رفتن چهل شب چهارشنبه در مسجد سهله یا چهل شب جمعه در کوفه با اشتغال به عبادت از عملهای متدواله معروفه است که بسیار دعوای تجربه کرده اند از علما و صلحاء.
و نیز زیارت سید الشهداء علیه السلام، در چهل شب جمعه و امثال آن و ظاهراً مستندی مخصوص در دست ایشان نباشد، نه برای عدد مذکور و نه برای عمل جز آنچه از مطاوی کتاب و سنت ظاهر می شود که مداومت بر دعا در چهل روز مؤثر است در اجابت و قبول بلکه مواظبت بر غذایی و شرابی حلال یا حرام در ایام مذکوره سبب تغییر حالت و انتقال از صفتی شود به صفت دیگر، چه از نیک به بد یا از بد به نیک و همچنین سایر آنچه انسان مزاول آن است از لباس و مسکن و هم صحبت. ما به جهت تأیید مطلب مذکور، متبرک شویم به ذکر چند خبر.
شیخ عیاشی از فضل بن ابی قره روایت کرده که گفت: شنیدم از حضرت صادق علیه السلام که می فرمود: حق تعالی به حضرت ابراهیم علیه السلام وحی فرمود: «زود است پسری از برای تو از ساره متولد شود.»
ساره گفت: «من عجوزه ام.»
حق تعالی فرمود: «زود است فرزندی آورد و فرزندان آن پسر تا چهار صد سال در دست دشمن من معذب می گردند به سبب آنکه کلام مرا رد نمودند.»
پس چون بنی اسرائیل در دست فرعون مبتلا شدند، در درگاه خداوند ناله و گریه بلند نمودند تا چهل روز. حق تعالی به حضرت موسی و هارون علیه السلام وحی فرمودند که ایشان را از دست فرعون خلاص گردانند و صد و هفتاد سال از آن چهار صد سال باقی بود. آن را از ایشان برداشت.
پس حضرت صادق علیه السلام فرمود: «اگر شما نیز چنین تضرع و زاری می کردید، حق تعالی فرج ما را نازل می کرد و چون چنین نکنید، پس بدرستی که این امر به نهایت خود خواهد رسید.»
شیخ ابراهیم کفعمی در کتاب «مجموع الغرایب» نقل کرده از کتاب جواهر که جناب عیسی علیه السلام وصیت کرد به حواریین و فرمود: «باشید مانند مار!»
پس چون عیسی علیه السلام را بالا بردند، حواریین گفتند: «از جای خود حرکت نکنیم تا آنکه بفهمیم تأویل کلام آن حضرت را.»
پس یکی از ایشان گفت: «یعنی باشید مثل مار که هرگاه حلق می زند و می پیچد، سر خود را در زیر جسد خود می گذارد زیرا او می داند که هر المی به جسدش برسد او را ضرر نمی رساند هرگاه سرش سالم بماند. پس، روح الله به شما می گوید حفظ نمایید دین خود را که سرمایه دنیا و آخرت است و آنچه به شما برسد از فقر و مرض، ضرر نمی رساند شما را با سلامتی دین شما.»
دیگری گفت: «اینکه روح الله به شما فرمود: باشید مثل مار به جهت آن که مار نمی خورد مگر خاک تا آنکه بیرون نرود و زهر از جوف او! پس همچنین شما منتفع نمی شوید به آنچه می شنوید از حکمت از برای طلب آخرت، مادامی که حب دنیا در دلهای شماست.»
و دیگری گفت: «روح الله به شما فرمود که: مثل مار باشید زیرا که چون مار از نفس خود احساس ضعف و سستی نماید خود را چهل روز گرسنگی می دهد. آنگاه داخل می شود در سوراخ تنگی و بر می گردد جوان شده تا چهل سال. پس روح الله به شما می گوید: گرسنگی بدهید نفسهای خود را در دنیای قلیله برای بقای مدت طولانی چنانکه مار، نفس خود را چهل روز گرسنگی می دهد برای ماندن چهل سال.»
پس اجماع نمودند بر سخن او و این که روح الله همین را اراده کرده.
در کافی روایت است که محمد بن مسلم گفت: گفتم به جناب باقر یا صادق علیه السلام که: «ما می بینیم مرد را که برای اوست عبادت و کوشش و خشوع و لکن قابل نیست به حق، یعنی به امامت ائمه علیه السلام، پس آیا او را هیچ منفعت می دهد؟»
فرمود: «ای محمد! بدرستی که مثل اهل البیت علیه السلام مثل اهل بیتی بود که در بنی اسرائیل بودند که هیچ کدام از ایشان، چهل شب کوشش نمی کرد مگر آنکه چون دعا می کرد به او اجابت می رسید. مردی از ایشان چهل شب سعی و کوشش کرد آنگاه دعا کرد، پس مستجاب نشد.
پس به نزد عیسی بن مریم علیه السلام آمد و شکایت کرد نزد آن جناب، از آن حالی که به آن مبتلا شده و تقاضا کرد که برای او دعا کند. پس عیسی تطهیر کرد و دو رکعت نماز به جای آورد. آنگاه خدای عزوجل را خواند. پس خداوند وحی فرستاد به سوی او که: «ای عیس! بدرستی که بنده من به نزد من آمد از غیر آن در که باید از آن در درآید. بدرستی که او، مرا دعا کرد و در دلش شکی بود از تو، پس اگر مرا دعا کند تا آنکه گردنش قطع شود و انگشتانش بریزد، اجابت نمی کنم او را.»
پس عیسی ملتفت او شد و فرمود: «دعا می کنی خداوند را و حال آنکه در دلت شکی است از پیغمبر او.»
پس گفت: «ای روح الله!» و کلمه او چنین بود: «والله آنچه گفتی، پس دعا کن خدای را که این را از من زایل کند.»
پس عیسی دعا کرد و خداوند توبه او را قبول فرمود و پذیرفت از او و گردید در حد اهل بیت خود.»
در کافی روایت شده از جناب صادق علیه السلام که فرمود: «خالص ننموده بنده، ایمان به خداوند را.»
و در روایت دیگر: «نیکو ننموده کسی ذکر خداوند را چهل صباح، مگر آنکه زاهد کند او را در دنیا و بنماید به او، دوای او را و درد او را و ثابت نماید حکمت را در دل او.»
در «لب اللباب» قطب راوندی روایت است از رسول خدای صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود: «کسی که خالص کند عبادت را برای خداوند چهل صباح، ظاهر شود چشمه های حکمت از دلش بر زبانش.»
در امالی صدوق روایت است که: «بهلول نباش که کفن می دزدید و آخر کار با نعش دختری از انصار عمل قبیح کرد و پشیمان شد و به نزد رسول خدای صلی الله علیه و آله و سلم آمد و حضرت او را طرد کرد، پس رفت در بعضی از کوه های مدینه و چهل روز گریه و زاری و تضرع و دعا کرد. در روز چهل توبه اش قبول شد و آیه شریفه در قبول توبه و گذشتن از جرم او و وعده ثوابت برای او نازل شد. پس حضرت به نزد او رفت و بشارت داد و آیه را تلاوت فرمود؛ آنگاه به اصحاب فرمود: چنین تدارک کرده می شود گناهان، چنانچه تدارک نمود آن را بهلول.»
و نیز روایت است که: جناب داوود علیه السلام چهل روز بر ترک اولای خود گریست و در بحار از کتاب عدد القویه علی بن یوسف، برادر علامه حلی (ره) نقل کرده که در حالتی که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود در ابطح و با آن جناب بود عمار بن یاسر و منذر بن ضحضاح و ابوبکر و عمر و علی بن ابیطالب علیه السلام و عباس بن عبدالمطلب و حمزه عبدالمطلب که ناگاه نازل شد بر آن حضرت، جبرئیل علیه السلام در صورت عظیمه خود و پهن کرده بود بال خود را تا آنکه گرفت از مشرق تا مغرب. پس ندا کرد او را که: «ای محمد! علی اعلی بر تو سلام می رساند واو امر می کند تو را که عزلت گیری از خدیجه، چهل صباح.»
پس این امر بر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شاق شد و او خدیجه را دوست می داشت و به او رغبت تمام داشت. پس چهل روز حضرت ماند که روز را روزه می گرفت و شب را به عبادت بر می خاست. تا چون آخر آن ایام شد، عمار بن یاسر را نزد خدیجه فرستاد و فرمود که به خدیجه بگو: «گمان نکنی که انقطاع من از تو، از روی جدایی و دشمنی است و لکن پروردگار من، جل عزه، امر فرموده مرا به این، تا آنکه انفاذ فرماید فرمان خود را. پس گمان مکن ای خدیجه! مگر خیر را. پس بدرستی که خدای عزوجل هر آینه مباهات می کند به تو، ملائکه کرام خود را هر روز چند مرتبه. پس چون شب در آید، در را ببند و در جایگاه خود بخواب که من در منزل فاطمه بنت اسدم.»
پس، خدیجه هر روز چند مرتبه محزون می شد به جهت فراق رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پس چون چهل روز کامل شد، جبرئیل نازل شد و گفت: «ای محمد! علی اعلی تو را سلام می رساند و او امر می کند تو را که مهیا شوی از برای تحیت او و تحفه او.»
تا اینکه نقل کرده نزول میکائیل را با طبقی از انگور و رطب و افطار کردن آن شب از آنها و رفتن نزد خدیجه به امر خداوندی، پیش از ادای نماز و انعقاد نطفه صدیقه طاهره علیه السلام در آن شب.
و نیز وارد شده که چهل روز قبل از بعثت نیز مأمور شد آن حضرت که از خدیجه عزلت گیرد و در روز چهلم مبعوث شد. و نیز میقات حضرت موسی علیه السلام نیز چهل روز بود و رسول خدای صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که: «او نخورد و نیاشامید و نخوابید و میل ننمود به چیزی از اینها در رفتن و برگشتن خود چهل روز به جهت شوق به سوی پروردگار خود.»
و در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام روایت است که جناب موسی علیه السلام می فرمود به بنی اسرائیل که: «هر گاه خداوند به شما فرج کرامت نمود و دشمنان شما را هلاک کرد، می آورم برای شما کتابی از نزد پروردگار شما که مشتمل باشد بر اوامر و نواهی و عبرتها و مثلهای او.»
پس، چون خدای تعالی ایشان را فرج داد، امر فرمود موسی علیه السلام را که به میعاد رود و سی روز، روزه گیرد در زیر کوه. پس، موسی گمان کرد که پس از سی روز، خداوند کتاب را برای او خواهد فرستاد، پس سی روز، روزه داشت تا اینکه خداوند به او وحی کرد که: «ده روز دیگر روزه بدار و در وقت افطار مسواک مکن.»
پس موسی چنین کرد و خداوند وعده کرده بود به او که کتاب را بعد از چهل شب به او بدهد. پس بعد از چهل روز کتاب را برای او فرستاد.
در اخبار متعدد معتبره رسید که نطفه در رحم چهل روز می ماند، آنگاه علقه می شود تا چهل روز. آنگاه مضعفه می شود تا چهل روز، فرمودند: «هر گاه کسی خواسته که دعا کند برای زن حامله که خداوند بگرداند آنچه در شکم اوست نرینه که اجزا و اعضایش تمام باشد، پس دعا کند در این مدت چهار ماه.» و از این اخبار ظاهر می شود که استعداد ماده از برای افاضه صورتی جسمانی یا نفسانی در چهل روز می شود. مؤید آن است حدیث قدسی معروف: «خمرت طینه آدم بیدی اربعین صباحاً.»
و در کافی روایت است که از جناب کاظم علیه السلام پرسیدند که: ما روایت کرده ایم از حضرت رسول خدای صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود: «کسی که خمر آشامید، تا چهل روز نماز او مقبول نیست.»
پس حضرت بعد از کلماتی چند فرمودند: «چون شراب خورد، می ماند در نرمه استخوانش یعنی در همه اعضایش تا آنجا چهل روز به اندازه انتقال خلقت او یعنی تطورات نطفه و علقه و مضعفه او.»
آنگاه فرمود: «و همچنین است جمیع غذایی که می خورد و می آشامد، باقی می ماند در آنجا چهل روز.»
نیز فرمودند: «کسی که ترک کند گوشت را چهل روز، بد خلق میشود زیرا که انتقال نطقه در چهل روز است.»
و فرمودند: «کسی که چهل روز گوشت بخورد یعنی هر روز، خلقش بد می شود. و کسی که روغن زیتون بخورد و به خود بمالد، شیطان چهل روز نزدیک او نمی آید. و کسی که چهل روز حلال بخورد، خداوند قلبش را نورانی می کند.
کسی که چهل روز سویق بخورد، پس می شود شانه هایش از قوت. کسی که هریسه بخورد تا چهل روز، نشاط دارد برای عبادت. و کسی که یک انار بخورد، دلش نورانی می شود، وسوسه از او برداشته می شود تا چهل روز. و زمین می نالد از بول کسی که ختنه نشده تا چهل روز.
کسی که ایمان به خدای تعالی و رسول آورده، ترک نکنند ازاله موی عانه خود را بیشتر از چهل روز.»
و بر این رقم اخبار بسیار است. بلکه در عدد چهل آثار بسیار است در شرع مطهر، چنانکه رسیده که: «اگر کسی دعا برای چهل نفر از برادران ایمانی خود بکند، آنگاه دعا کند دعایش در حق خود و آنها مستجاب می شود.»
و همچنین: «اگر چهل نفر جمع شوند دعا کنند، یا ده نفر چهار دفعه یا چهار نفر ده مرتبه.»
و: «در ظهور به هر مؤمنین، قوت چهل مرد دهند.»
و در مدح حفظ کردن چهل حدیث و عمل کردن به آن و استقامت در آن، اجرهای جزیله رسیده و اگر در جنازه چهل مؤمن حاضر شوند و شهادت دهند که ما جز خیر از او چیزی ندانیم، خداوند شهادت ایشان را بپذیرد و آن مؤمن را بیامرزد.
از اخبار مناسب این مقام و موید این مرام، خبری است که در باب اول در اخبار ولادت حضرت حجت ارواحنا له الفداء گذشت که امام حسن عسکری علیه السلام آن جناب را به آن مرغ سفید که فرمودند: روح القدس است، سپرد که برد و امر فرمود که: «در هر چهل روز، آن جناب را برگرداند.»
حکیمه خاتون فرمود که: «من در هر چهل روز، آن مولود کریم را می دیدم تا آنکه مردی شد پیش از وفات ابی محمد علیه السلام.»
مخفی نماند که شواهد از اخبار برای دعوای مذکوره بیشتر از آن است که بتوان جمع کرد و علامه مجلسی (ره) در رساله ای که جواب از سوال فرق بین امامیه و حکما و مجتهدین و اخباریین و متشرعه و صوفیه است، یعد از تقسیم جماعت اخیره به ممدوح ومذموم و کلماتی چند فرموده که: «والد مرحوم فقیر، از او، یعنی شیخ بهاء الدین محمد، تعلیم ذکر نموده بود و هر سال یک اربعین به عمل می آورد.
جمعی کثیر از تابعان شریعت مقدسه، موافق قانون شریعت، ریاضت می داشتند و فقیر نیز مکرر اربعین ها را به سر آوردم و در احادیث معتبره وارد شده است که هر که چهل صباح اعمال خود را برای خدا خالص گرداند، حق تعالی چشمه های حکمت از دل او به زبان او جاری می گرداند.»
و چون اجمالاً معلوم شد مأخذ عمل معهود علما و صلحا و اخیار در مواظبت چهل شب یا روز چهارشنبه یا جمعه در کوفه یا سهله یا کربلا به جهت این مقصد عظیم و نبودن خصوصیتی در هیچ یک از آنها، ظاهر می شود که هر کس باید به حسب مقام و حالت و مکان و زمان و قدرت خود نظر کند به دقت و تأمل یا از دانیا نقاد بصیری جویا شود که از اعمال حسنه شرعیه و آداب سنن احمدیه کدام یک بالنسبه به او اولی و ارجح است که بدان مواظبت کند؛ زیرا شود عملی از گفتنیها یا کردنیها بالنسبه به کسی مرجوع و بالنسبه به دیگری راجح باشد و بر فرض رجحان تفاوت مراتب و درجات اعمال بسیار است.
پس شود که از کس بذل و انفاق مال در محلش مطلوب باشد و از دیگری تعلیم و از دیگری نماز و از دیگری روزه و از دیگری زیارت و هکذا و لکن در همه آنها رعایت باید نموده شروط مشترکه را چون ادای فرایض و اجتناب محرمات و طهارت مأکول و مشروب و ملبوس و حلیت آنها زیاده از آنچه به ظاهر شرع می توان کرد و تخلیص نیت و غیر اینها که مقام بیان آنها نیست.
بخش 4: اعمال و آداب مخصوص جهت ملاقات آن حضرت


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته
 Could not add IP : Data too long for column 'user_agent' at row 1