اين بخش را با نقل بيانيّه رسمي «رابطة العالم الاسلامي»»، که از بزگرتين مراکز و هابيّت بوده و مقرّ ان در مکه است، به عنوان يک سند زنده بر اعتقاد عموم مسلمانان به موضوع مهدويّت به پايام ميبريم. يکي از جهات اهميّت اين بيانيه اين است که نشان ميدهد: تندروترين گروهها در ضديت با شيعه - يعني وهابيان - نيز اين موضوع را پذيرفتهاند، نه تنها پذيرفتهاند بلکه به طور جدّي از آن دفاع ميکنند و آن را از عقايد قطعي و مسلّم اسلامي ميشمارند و اني، به خاطر کثرت دلائل و اسناد اين موضوع است. به علاوه اين مرکز، به عنوان يک مرکز جهاني و روابط بين ملل اسلامي فعاليّت ميکند.
در هر صورت در سال 1976 م شخصي به نام «ابو محمد» از کشور «کنيا» سؤالي درباره ظهور مهدي منتظر از «رابطة العالم الاسلامي»» کرده است. دبير کل اين مرکز در پاسخي که براي او فرستاده، ضمن ياد آوري اين نکته که «ابن تيميه» (مؤسس مذهب و هابيّت) نيز احاديث مربوط به مهدي ارواحنا له الفداء را پذيرفته، متن رساله کوتاهي را که پنج تن از علماي معروف کنوني حجاز در اين زمينه تهيه کردهاند، براي او ارسال داشته است. در اين رسال پس از ذکر نام حضرت مهدي ارواحنا له الفداء و محل ظهور او يعني مکّه چنين آمده است:
به هنگام ظهور فساد در جهان و انتشار کفر و ستم، خداوند به وسيله او (مهدي) جهان را پر از عدل و داد ميکند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است.
او آخرين خلفاي راشدين دوازده گانه است که پيامبر در کتب صحاح از آنها خبر داده است. احاديث مربوط به مهدي ارواحنا له الفداء را بسياري از صحابه پيامبر نقل کردهاند. از آن جمله:
عثمان بن عفان، علي بن أبي طالب، طلحة بن عبيد الله، عبد الرحمان بن عوف، عبدالله بن عباس، عمار بن ياسر، عبد الله بن مسعود، ابو سعيد خُدري، ثوبان، قرة بن اياس مزني، عبدالله بن حارث، ابو هريره، حذيفة بن يمان، جابر بن عبد الله، ابو امامه، جابر بن ماجد، عبد الله بن عمر، انس بن مالک، عمران بن حصين وام سلمه. سپس اضافه ميکند:
هم احاديث ياد شده در بالا که از پيامبر نقل شده و هم گواهي صحابه که در اينا در حکم حديث است، در بسياري از کتب معروف اسلامي و متون اصلي حديث پيامبر (ص) اعم از سنن و معاجم و مسانيد آمده است. از جمله:
سنن:بي داود، ترمذي، ابن ماجه، ابن عمر الداني؛ مسانيد: احمد، أبي يَعلي، بزّاز؛ صحيح حاکم؛ معاجم: طبراني و روياني و دار قُطني و ابو نُعَيم د کتاب «اخبار المهدي» و خطيب بغدادي در «تاريخ بغداد» و ابن عساکر در «تاريخ دمشق» و غير اينها.
بعد اضافه ميکند:
بعضي از دانشمندان اسلامي کتبخاصي در اين زمينه تأليف کردهاند. از جمله:
ابو نعمي: کتاب «اخبار المهدي»»، ابن حجر هيتمي: «القول المختصر في علامات المهدي المنتظَر»، شوکاني: «التوضيح في تواتر ماجأ في المنتظر و الدجّال و المسيح»، ادريس عراقي مغربي: «المهدي»»، ابو العباس بن عبد المؤمن مغربي: «الوهم المکنون في الردّ علي ابن خلدون».
آخرين کسي که در اين زمينه بحث مشروحي نگاشته رئيس دانشگاه اسلامي مدينه است که در چندين شماره مجله دانشگاه مزبور بحث کرده است. [1]
عدّهاي از بزرگان و دانشمندان اسلام، از قديم و جديد، در نوشتههاي خود تصريح کردهاند که احاديث رسيده در زمينه مهدي ارواحنا له الفداء در حدّ «تواتر» است (و به هيچ وجه قابل انکار نيست). از جمله:
سخاوي در کتاب «فتح المغيث»، محمد بن احمد سفاويني در کتاب «شرح العقيدة»، ابو الحسن ابري در «مناقب الشافعي»»، ابن تيميه در فتاوايش، سيوطي در «الحاوي»، ادريس عراقي مغربي در کتابي که پيرامون «مهدي» تأليف کرده، شوکاني در کتاب «التوضيح في تواتر ما جأ في المنتظَر...»، محمد بن جعفر کتانيدر کتاب «نظم المتناثر في الحديث المتواتر» و ابو العباس بن عبد المومن در کتاب «الوهم المکنون...».
در پايان بيانيه مينويسد:
تنها ابن خلدون است که خواسته احاديث مربوط به مهدي ارواحنا له الفداء را با حديث بي اساس و مجعولي به اين مضمون که «مهدي جز عيسي نيست» مورد ايراد قرار دهد. ولي پيشوايان و دانشمندان بزرگ اسلام، گفتار او را رد کردهاند، بخصوص «ابن عبد المؤمن» که در ردّ گفتار او کتاب ويژهاي نوشته است که از سي سال قبل در شرق و غرب انتشار يافته است.
حافظان احاديث و محدثان نيز تصريح کردهاند که احاديث مهدي ارواحنا له الفداء مشتمل بر احاديث «صحيح» و «حسن» است و مجموع آن قطعاً «متواتر» و صحيح ميباشد.
بنابر اين، اعتقاد به ظهور مهدي ارواحنا له الفداء (بر هر مسلماني) واجب بوده و جز عقايد اهل سنت و جماعت است و جز افراد نادان و بي خبر يا بدعتگذار، آن را انکار نميکنند.
مدير اداره مجمع فقهي اسلامي: محمد منتصر کناني
اينها ترجمه قسمتهاي حساس اين رساله است که از نظر خوانندگان محترم گذشت. [2]
[1] در صفحات آينده، قسمتهايي از مطالب اين مجله را نقل خواهيم کرد.
[2] متن کامل عربي اين يبانيه درک کتاب: مهدي انقلابي بزرگ، از صفحه 151 تا 155، نقل شده است و ترجمه آن با تغييرات اندکي از اين کتاب گرفته شده است.