در ميدانهاي نبرد، تمام کوشش سربازان زبده وفداکار معطوف اين امر است که پرچم سپاه، در برابر حملات دشمن همچنان در اهتزاز باشد، و متقابلاً سربازان دشمن دائماً ميکوشند پرچم آنها را سرنگون سازند، چرا که برقرار بودن پرچم، مايه دلگرمي سربازان و تلاش و کوشش مستمر آنها است.
همچنين وجود فرمانده لشگر در مقرّ فرماندهي - هر چند ظاهراً خاموش و ساکت باشد - خون گرم و پر حرارتي در عروق سربازان به گردش در ميآورد و آنها را به تلاش بيشتر وا ميدارد که فرمانده ما زنده است و پرچممان در اهتزاز!
امّا هرگاه خبر قتل فرمانده در ميان سپاه پخش شود، يک لشگر عظيم با کارآيي فوق العاده،يک مرتبه روحيه خود را ميبازد و متلاشي ميگردد.
رئيس يک جمعيت يا يک لشگر، مادام که زنده است، هر چند مثلاً در سفر يا فرضاً در بستر بيماري باشد، مايه حيات و حرکت و نظم و آرامش آنهاست، ولي شنيدن خبر از دست رفتن او گرد و غبار يأس و نوميدي را بر سر همه ميپاشد.
جمعيت شيعه طبق عقيدهاي که به وجود امام زنده دارد، هر چند او را در ميان خود نميبيند، اما خود را تنها نميداند، و اثر رواني اين عقيده در روشن نگهداشتن چراغ اميد در دلها ووادار ساختن افراد به خود سازي و آمادگي براي آن قيام بزرگ جهاني، کاملاً قابل درک است.
پروفسور «هانري کربن» استاد فلسفه در دانشگاه سوربن (فرانسه) و مستشرق نامدار فرانسوي ميگويد:
به عقيده من مذهب تشيّع تنها مذهبي است که رابطه هدايت الهي را ميان خدا و خلق براي هميشه نگهداشته است و به طور مستمر و پيوسته، ولايت را زنده و پا برجا ميدارد.
مذهب يهود، نبوّت راک ه رابطهاي است واقعي ميان خدا و عالم انساني، در حضرت کليم ختم کرده و پس از آن به نبوت حضرت مسيح و حضرت محمد (ص)اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع ميکند. همچنين مسيحيان در حضرت مسيح متوقف شدهاند. اهل سنت از مسمانان نيز در حضرت محمد (ص)توقف کرده و با ختم نبوّت در ايشان، ديگر رابطهاي ميان خالق و مخلوق، موجود نميدانند. تنها مذهب تشيّع است که «نبوّت» را با حضرت محمّد (ص)ختم شده ميداند، ولي «ولايت» را که همان رابطه هدايت و تکميل ميباشد، بعد از آن حضرت و براي هميشه زنده ميداند [1]
[1] سالنامه 2 مکتب تشيّع (مصاحبات استاد علامه طباطبايي با پروفسور هانري کربن درباره شيعه) 1330 ه. ش، ص20.
اميد بخشي
در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
|
|
|
|
|
Could not add IP : Data too long for column 'user_agent' at row 1