در همان کتاب از همان کتاب روايت کرده از ابوالعباس کوفي که گفت مردي با خود مالي داشت و در دادن آن دليل مي خواست توقيع بيرون آمد که اگر ارشاد بخواهي برشد برسي و اگر جويا شوي بيابي مولاي تو مي گويد که از آن مال که نزد تو باشد هر قدر که خواهي بردار تا تو را بمقدار آن خبر دهيم آن مرد گويد شش دينار از جمله مال بغير وزن برداشتم و باقي را فرستادم پس توقيع بيرون آمد که يا فلان بن فلان آن شش دينار که بدون وزن برداشته وزن کن و بدان که وزن آنها شش دينار و پنج دانک دينار و يک حبه و نصف مي باشد آن مرد گويد که وزن کردم و چنان بود.
معجزه چهلم
در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
|
|
|
|
|
Could not add IP : Data too long for column 'user_agent' at row 1